پرش به محتوا

عجایب‌المخلوقات (زکریای قزوینی): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جزبدون خلاصۀ ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه ویرایش پیشرفتهٔ همراه
 
(۴۳ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
''' عجائب المخلوقات وغرائب الموجودات ''' (شگفتی‌های آفریدگان و موجودات) کتابیست در زمینه [[کیهان‌نگاری]] نوشتهٔ [[زکریا قزوینی]] ایرانی‌تبار که به زبان عربی نوشته شده‌است.
[[پرونده:Tile al-Qazwini Louvre MAO1194.jpg|بندانگشتی|چپ|250px|[[کاشی]] لعاب‌دار با نقش [[مار]]، [[خرگوش]] و [[لاک‌پشت]] به عنوان نگاره‌ای برای آذین کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات (شگفتی‌های آفریدگان و موجودات) نوشتهٔ [[زکریا قزوینی]] جغرافی‌دان، دانشمند، تاریخ‌نویس و فیلسوف ایرانی در سال سال ۶۷۸ هجری قمری]]
'''عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات''' (شگفتی‌های آفریدگان و موجودات) کتابی است در زمینه [[دانش هیئت|هیئت]] و [[جهان‌شناسی]] و [[علم‌الاشیا]] و '''شگفتی‌های عالم خلقت'''، نوشتهٔ [[زکریا قزوینی]]. قزوینی این کتاب را نخست به [[زبان عربی]] نوشت و سپس خود نسخه‌ای [[زبان فارسی|فارسی]] از آن تدوین کرد.


تاریخ نوشتن "عجایب‌المخلوقات" را به سال ۶۷۸ هجری قمری مطابق با ۱۲۸۰ میلادی گزارش کرده‌اند. دست‌نوشتهٔ اصلی آن در حال حاضر در موزهٔ [[مونیخ]] [[آلمان]] موجود است. این کتاب به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده‌است.
مطالب این کتاب را تدوین‌شده برپایهٔ کتاب فارسی‌ای با همین نام از [[محمد بن محمود همدانی]] دانسته‌اند.


== موضوع کتاب ==
تاریخ نوشتن عجائیب‌المخلوقات را به سال ۶۷۸ هجری قمری مطابق با ۱۲۸۰ میلادی گزارش کرده‌اند. دست‌نوشته اصلی آن در حال حاضر در موزهٔ [[مونیخ]] [[آلمان]] موجود است. این کتاب به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده‌است.
کتاب شامل چهار مقدمه و دو مقاله است. مقالهٔ اول در عُلویات؛ مقالهٔ دوم در سُفلیات، که شامل عناصر و معدنیات، نباتات و حیوانات است. در مورد تمام کائنات روی زمین، بروج، ماه‌ها، فصول سال، ستارگان، زمین، کوه‌ها، دریاها، رودها، جانوران، و بسیاری از موجودات دنیا سخن رفته‌است.


این کتاب نخستین بار به اهتمام [[ووستنفلد]] در ۱۸۴۸ در [[گوتینگن]]، و ترجمهٔ نیمی از آن توسط [[هرمان اته]] در ۱۸۶۸ در [[لایپزیگ]] انجام شده‌است. در سال ۱۳۰۹ هجری قمری نیز در [[مصر]] به چاپ رسیده‌است. چاپ ترجمه فارسی کتاب در سال ۱۲۸۳ هجری قمری در [[لکهنؤ|لکناو]] بوده‌است. همچنین ترجمه فرانسوی آن در سال ۱۸۰۵ در [[پاریس]] به زیر چاپ رفته و بعداً این کتاب به چند زبان دیگر مانند [[ترکی]]، [[زبان آلمانی|آلمانی]]، [[زبان یونانی|یونانی]] ترجمه و چاپ شده‌است.
==موضوع کتاب==
در مورد تمام کائنات روی زمین ، بروج ، ماه‌ها، فصول سال، ستارگان، زمین، کوهها، دریاها، رودها، جانوران، و تمام موجودات دنیا سخن رفته‌است.
اولین چاپ این کتاب به زبان عربی درسال ۱۸۴۹ میلادی در شهر [[لوتنجن]] بوده‌است. و چاپ دوم آن درسال ۱۳۰۹ هجری قمری در [[مصر]] بوده‌است. اما اولین چاپ ترجمه [[فارسی]] کتاب در سال ۱۲۸۳ هجری قمری در [[لکناو]] بوده‌است. همچنین ترجمه فرانسوی آن در سال ۱۸۰۵ در [[پاریس]] به زیر چاپ رفته‌ و بعداً این کتاب به چند زبان ترجمه وچاپ شده‌است مانند: [[ترکی]]، [[آلمانی]]، [[یونانی]] و چند زبان زنده دیگر دنیا.


این کتاب به زبان [[فارسی]] ترجمه شده و در [[تهران]] به سال ۱۲۶۴ ه‍.ق طبع گردیده‌است. ترجمهٔ فارسی آن چند بار در تهران چاپ شده‌است.<ref>لغت‌نامه دهخدا: عجایب‌المخلوقات و غرایب‌الموجودات</ref>
==منبع==
*القزوینی، زکریا، محمد، . حاشیه کتاب:''(عجائب المخلوقات وغرائب الموجودات) '' منشورات دار آفاق الجدیدة: بیرت، لبنان، چاب ششم، انتشار سال ۱۹۸۱ میلادی. (به عربی).


== تحلیل کتاب ==
{{ناقص}}
به نوشته [[پرویز براتی]] در کتاب عجایب ایرانی، قزوینی در کتاب عجایب‌المخلوقات و غرایب‌الموجودات برای نخستین بار در چارچوب عجایب‌نامه‌ای، مرزبندی قاطعی از امر غریب و مفهوم شگفتی در ساخت ذهنی و هستی‌شناسانهٔ ایرانی ترسیم می‌کند. این تلقی روش‌شناختی، کاملاً منطبق با مناسبات ذهنی – تاریخی ایرانی تدوین شده‌است. قزوینی در مقدمه اول کتاب خود، از واژهٔ «تعجّب» رمزگشایی می‌کند. او می‌نویسد: «قالَ الحُکَما، التّّعَجُبُ حِیرهُ تُعرض الانسانُ لِقصورهِ عَنْ مَعْرِفَهِ سَبَبُ الشّییِ أو عَنْ مَعرفهِ کیفیهِ تأثیرِ سَبَبِ لشَّیی فیه.»(«تعجّب حیرتی است که بر انسان عارض می‌شود به واسطهٔ آن که چیزی بیند که سبب آن را نداند. در شگفت می‌ماند از آن چیز، قبل از آن که سبب آن دانسته باشد.») قزوینی از خلال سوبژکتیویتهٔ پیشامدرن ایرانی به چنین تعریفی می‌رسد؛ تعریفی که رسیدن به آن مختص جهان‌های مدرن و پسامدرن است. او بعد از این اصطلاح‌شناسی دقیق مفهوم «تعجّب»، بلافاصله شگفتی زنبور عسل را مثال می‌زند و این‌که چگونه این مهندس حاذق و پرکار آن سازه‌های شش ضلعی را می‌سازد. قزوینیِ کیهان‌شناس کار زنبور عسل را توأم با شگفتی و مایهٔ تعجب می‌داند. این تلقی هستی‌شناسانه البته از آن روست که کیهان‌شناسان ایرانی بعد از اسلام عمدتاً نگره‌های تئولوژیک داشته‌اند.<ref>براتی، پرویز:کتاب عجایب ایرانی، روایت، شکل و ساختار فانتزی عجایب‌نامه‌ها به همراه متن عجایب نامه‌ای قرن هفتمی، تهران، ۱۳۸۸ صفحه ۵۲ و ۵۳</ref>


== نگاهی به متن کتاب ==
[[رده:کیهان‌نگاری]]
* اگر بن [[انار]] شیرین اندکی باز کنند و [[سرکه]] در آن ریزند، انار ترش شود، اگر بن درخت انار ترش را باز کنند و [[انگبین]] در آن ریزند، انار را شیرین کند. و [[انگور]] آنکه باید نشاند کی ماه چهارده بود، نه از سر قضیب و نه از بن ولیکن از میانه و هر دو سر به [[سرگین]] [[گاو]] در باید گرفت و قدری [[نانخواه]] در بن افکنند و در [[رز]] البته [[نخود]] و کرنب ([[کلم]]) بکارند و دو ارش بزمین فرو ترد و اگر شاخ وی برشکافند چنانک پوست جدا نگردد و پشمکی که در میانه است بردارد و برهم نهند راست و بپوست بید تنگ ببندد و بگذارد تا پرورده شود انگور این [[درخت]] را [[دانه]] نبود.
* '''آشنان''': (درختچه‌ای در شوره‌زار)، از دخان (دود) او جمله هوام ([[حشرات]]) گریزند (عجایب قزوینی).
* '''انجیر''': [[شیخ الرئیس]] گوید اگر که دخان چوب [[انجیر]] در [[بوستان]]ی پراکنند، که [[کرم (جانور)|کرم]] آنجا افتاده‌باشد، جمله هلاک شود.
* '''ترنج''': صاحب الفلاحه (منظور بخش الفلاحه از [[جامع العلوم]] [[فخر رازی]]) گوید رماد (خاکستر) و ورق [[کدو]] زیر درخت ترنج بگسترانند ثمر درخت ترنج بسیار شود و هم از آن نیفتد. و اگر درخت [[ترنج]] ضعیف باشد، او را به ورق یقطان (نوعی سنگ) پوشانند او را قوی کند.
* '''خرما''': صاحب الفلاحه گوید، اگر نخلی بار نیاورد و دو سال بر او متسکرد شود، مردی تیشه یا تبری بردارد، و نزد او شود. و با ذکری گوید، مسند؟ از امسال برخواهد آورد. و این درخت را خواهم انداخت که هیچ باری نمی‌آورد. و بدان فاس [[نخل]] را دو سه ضربت زند. آن مرد دست او را بگیرد و گوید که مپسند. از امسال صبر کن. اگر بار نیاورد، هر چه خواهی بکن. صاحب الفلاحه گوید، که در آن سال ثمر بسیار آورد. و غیر نخل نیز همچنین است که با این عمل بار آورد.

== منابع ==
{{پانویس}}
* القزوینی، زکریا، محمد، حاشیه کتاب:''(عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات)'' منشورات دار آفاق الجدیدة: بیرت، لبنان، چاب ششم، انتشار سال ۱۹۸۱ میلادی. (به عربی).

{{ستاره‌شناسی اسلامی}}

{{کتاب-خرد}}

[[رده:ادبیات عربی قرون وسطی]]
[[رده:ادبیات فارسی]]
[[رده:کتاب‌های عربی سده ۱۳ (میلادی)]]
[[رده:کتاب‌های فارسی]]
[[رده:کیهان‌شناسی]]
[[رده:کیهان‌شناسی]]
[[رده:کیهان‌نگاری]]

نسخهٔ کنونی تا ۵ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۰۷:۲۳

کاشی لعاب‌دار با نقش مار، خرگوش و لاک‌پشت به عنوان نگاره‌ای برای آذین کتاب عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات (شگفتی‌های آفریدگان و موجودات) نوشتهٔ زکریا قزوینی جغرافی‌دان، دانشمند، تاریخ‌نویس و فیلسوف ایرانی در سال سال ۶۷۸ هجری قمری

عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات (شگفتی‌های آفریدگان و موجودات) کتابی است در زمینه هیئت و جهان‌شناسی و علم‌الاشیا و شگفتی‌های عالم خلقت، نوشتهٔ زکریا قزوینی. قزوینی این کتاب را نخست به زبان عربی نوشت و سپس خود نسخه‌ای فارسی از آن تدوین کرد.

تاریخ نوشتن "عجایب‌المخلوقات" را به سال ۶۷۸ هجری قمری مطابق با ۱۲۸۰ میلادی گزارش کرده‌اند. دست‌نوشتهٔ اصلی آن در حال حاضر در موزهٔ مونیخ آلمان موجود است. این کتاب به چندین زبان زنده دنیا ترجمه شده‌است.

موضوع کتاب

[ویرایش]

کتاب شامل چهار مقدمه و دو مقاله است. مقالهٔ اول در عُلویات؛ مقالهٔ دوم در سُفلیات، که شامل عناصر و معدنیات، نباتات و حیوانات است. در مورد تمام کائنات روی زمین، بروج، ماه‌ها، فصول سال، ستارگان، زمین، کوه‌ها، دریاها، رودها، جانوران، و بسیاری از موجودات دنیا سخن رفته‌است.

این کتاب نخستین بار به اهتمام ووستنفلد در ۱۸۴۸ در گوتینگن، و ترجمهٔ نیمی از آن توسط هرمان اته در ۱۸۶۸ در لایپزیگ انجام شده‌است. در سال ۱۳۰۹ هجری قمری نیز در مصر به چاپ رسیده‌است. چاپ ترجمه فارسی کتاب در سال ۱۲۸۳ هجری قمری در لکناو بوده‌است. همچنین ترجمه فرانسوی آن در سال ۱۸۰۵ در پاریس به زیر چاپ رفته و بعداً این کتاب به چند زبان دیگر مانند ترکی، آلمانی، یونانی ترجمه و چاپ شده‌است.

این کتاب به زبان فارسی ترجمه شده و در تهران به سال ۱۲۶۴ ه‍.ق طبع گردیده‌است. ترجمهٔ فارسی آن چند بار در تهران چاپ شده‌است.[۱]

تحلیل کتاب

[ویرایش]

به نوشته پرویز براتی در کتاب عجایب ایرانی، قزوینی در کتاب عجایب‌المخلوقات و غرایب‌الموجودات برای نخستین بار در چارچوب عجایب‌نامه‌ای، مرزبندی قاطعی از امر غریب و مفهوم شگفتی در ساخت ذهنی و هستی‌شناسانهٔ ایرانی ترسیم می‌کند. این تلقی روش‌شناختی، کاملاً منطبق با مناسبات ذهنی – تاریخی ایرانی تدوین شده‌است. قزوینی در مقدمه اول کتاب خود، از واژهٔ «تعجّب» رمزگشایی می‌کند. او می‌نویسد: «قالَ الحُکَما، التّّعَجُبُ حِیرهُ تُعرض الانسانُ لِقصورهِ عَنْ مَعْرِفَهِ سَبَبُ الشّییِ أو عَنْ مَعرفهِ کیفیهِ تأثیرِ سَبَبِ لشَّیی فیه.»(«تعجّب حیرتی است که بر انسان عارض می‌شود به واسطهٔ آن که چیزی بیند که سبب آن را نداند. در شگفت می‌ماند از آن چیز، قبل از آن که سبب آن دانسته باشد.») قزوینی از خلال سوبژکتیویتهٔ پیشامدرن ایرانی به چنین تعریفی می‌رسد؛ تعریفی که رسیدن به آن مختص جهان‌های مدرن و پسامدرن است. او بعد از این اصطلاح‌شناسی دقیق مفهوم «تعجّب»، بلافاصله شگفتی زنبور عسل را مثال می‌زند و این‌که چگونه این مهندس حاذق و پرکار آن سازه‌های شش ضلعی را می‌سازد. قزوینیِ کیهان‌شناس کار زنبور عسل را توأم با شگفتی و مایهٔ تعجب می‌داند. این تلقی هستی‌شناسانه البته از آن روست که کیهان‌شناسان ایرانی بعد از اسلام عمدتاً نگره‌های تئولوژیک داشته‌اند.[۲]

نگاهی به متن کتاب

[ویرایش]
  • اگر بن انار شیرین اندکی باز کنند و سرکه در آن ریزند، انار ترش شود، اگر بن درخت انار ترش را باز کنند و انگبین در آن ریزند، انار را شیرین کند. و انگور آنکه باید نشاند کی ماه چهارده بود، نه از سر قضیب و نه از بن ولیکن از میانه و هر دو سر به سرگین گاو در باید گرفت و قدری نانخواه در بن افکنند و در رز البته نخود و کرنب (کلم) بکارند و دو ارش بزمین فرو ترد و اگر شاخ وی برشکافند چنانک پوست جدا نگردد و پشمکی که در میانه است بردارد و برهم نهند راست و بپوست بید تنگ ببندد و بگذارد تا پرورده شود انگور این درخت را دانه نبود.
  • آشنان: (درختچه‌ای در شوره‌زار)، از دخان (دود) او جمله هوام (حشرات) گریزند (عجایب قزوینی).
  • انجیر: شیخ الرئیس گوید اگر که دخان چوب انجیر در بوستانی پراکنند، که کرم آنجا افتاده‌باشد، جمله هلاک شود.
  • ترنج: صاحب الفلاحه (منظور بخش الفلاحه از جامع العلوم فخر رازی) گوید رماد (خاکستر) و ورق کدو زیر درخت ترنج بگسترانند ثمر درخت ترنج بسیار شود و هم از آن نیفتد. و اگر درخت ترنج ضعیف باشد، او را به ورق یقطان (نوعی سنگ) پوشانند او را قوی کند.
  • خرما: صاحب الفلاحه گوید، اگر نخلی بار نیاورد و دو سال بر او متسکرد شود، مردی تیشه یا تبری بردارد، و نزد او شود. و با ذکری گوید، مسند؟ از امسال برخواهد آورد. و این درخت را خواهم انداخت که هیچ باری نمی‌آورد. و بدان فاس نخل را دو سه ضربت زند. آن مرد دست او را بگیرد و گوید که مپسند. از امسال صبر کن. اگر بار نیاورد، هر چه خواهی بکن. صاحب الفلاحه گوید، که در آن سال ثمر بسیار آورد. و غیر نخل نیز همچنین است که با این عمل بار آورد.

منابع

[ویرایش]
  1. لغت‌نامه دهخدا: عجایب‌المخلوقات و غرایب‌الموجودات
  2. براتی، پرویز:کتاب عجایب ایرانی، روایت، شکل و ساختار فانتزی عجایب‌نامه‌ها به همراه متن عجایب نامه‌ای قرن هفتمی، تهران، ۱۳۸۸ صفحه ۵۲ و ۵۳
  • القزوینی، زکریا، محمد، حاشیه کتاب:(عجائب المخلوقات و غرائب الموجودات) منشورات دار آفاق الجدیدة: بیرت، لبنان، چاب ششم، انتشار سال ۱۹۸۱ میلادی. (به عربی).