پرش به محتوا

محمدمهدی سمیعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز اصلاح نویسه نادرست با استفاده از AWB
جز ←‏منابع: افزودن رده
 
(۴۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۴: خط ۴:
| birth_name =
| birth_name =
| nickname =
| nickname =
| image = Mohammad Mahdi Samii-IICA.jpg
| image = Mehdi Samiee.jpg
| caption = مهدی سمیعی در مجمع عمومی عادی سالانه [[انجمن حسابداران خبره ایران]]
| caption = مهدی سمیعی در مجمع عمومی عادی سالانه [[انجمن حسابداران خبره ایران]]
| office1 = رییس [[سازمان برنامه و بودجه]]
| office1 = رئیس [[سازمان برنامه و بودجه]]
| monarch1 = [[محمدرضاشاه پهلوی]]
| monarch1 = [[محمدرضاشاه پهلوی]]
| primeminister1=
| primeminister1=
| term_start1 =
| term_start1 = ۱۳۴۸
| term_end1 =
| term_end1 = ۱۳۴۹
| predecessor1 = [[صفی اصفیا]]
| predecessor1 = [[محمدصفی اصفیاء]]
| successor1 = [[خداداد میرزا فرمانفرمائیان]]
| successor1 = [[خداداد فرمانفرمائیان]]
| office2 = رئیس [[بانک مرکزی ایران]]
| office2 = سومین [[رئیس کل بانک مرکزی ایران]]
| primeminister2=
| primeminister2=
| term_start2 = ۱۹۷۰
| term_start2 = ۱۳۴۹
| term_end2 = ۱۹۷۱
| term_end2 = ۱۳۵۰
| predecessor2 = خودش
| predecessor2 = [[خداداد فرمانفرمائیان]]
| successor2 = [[عبدالعلی جهانشاهی]]
| successor2 = [[عبدالعلی جهانشاهی]]
| office3 =
| primeminister3=
| primeminister3=
| deputy3 = [[خداداد فرمانفرمائیان]]
| term_start3 = ۱۹۶۴
| term_end3 = ۱۹۶۹
| term_start3 = ۱۳۴۳
| term_end3 = ۱۳۴۸
| predecessor3 = [[علی اصغر پورهمایون]]
| predecessor3 = [[علی‌اصغر پورهمایون]]
| successor3 = [[خداداد میرزا فرمانفرمائیان]]
| successor3 = [[خداداد فرمانفرمائیان]]
| birth_date = ۱۲۹۷
| birth_date = ۱۲۹۷
| birth_place = [[رشت]]، [[ایران]]
| birth_place = [[رشت]]، [[ایران]]
| death_date = ۱۳۸۹
| death_date = ۱۶ مرداد ۱۳۸۹ (۹۲ سال)
| death_place = [[لس آنجلس]]، [[کالیفرنیا]]
| death_place = [[لس آنجلس]]، [[کالیفرنیا]]
| nationality = {{ایرانی}}
| nationality = {{ایرانی}}
خط ۴۹: خط ۴۹:
|data1 = رئیس [[انجمن حسابداران خبره ایران]]
|data1 = رئیس [[انجمن حسابداران خبره ایران]]
}}
}}
'''محمدمهدی سمیعی''' (۱۲۹۷ خورشیدی، [[رشت]] – ۱۶ مرداد ۱۳۸۹، [[لس آنجلس]]) یکی از مدیران بانکی و برنامه‌ریزی ایران و یکی از فن‌سالاران دوران پادشاهی [[محمدرضا پهلوی]] بود.


'''محمد مهدی سمیعی''' (۱۲۹۷ خورشیدی، [[رشت]] - ۱۳۸۹، [[لس آنجلس]]) یکی از مدیران بانکی و برنامه‌ریزی ایران و یکی از فن‌سالاران دوران سلطنت [[محمدرضا پهلوی]] بود. وی سال‌ها، رییس [[بانک توسعه صنعت و معدن]]، رییس [[بانک مرکزی ایران|بانک مرکزی]]، رییس [[سازمان برنامه و بودجه|سازمان برنامه]] و سرانجام رییس [[بانک کشاورزی|صندوق توسعه کشاورزی]] بود و در هر یک از این سمت‌ها، تصمیم‌هایی گرفت و در تصمیمات تعیین کننده برای تامین زیرساخت‌های کشور نقش داشت. این واقعیت را که بانک مرکزی ایران مؤسسه‌ای عاری از فساد، نسبتاً مستقل و به نحو غریبی کارامد بود به مدیریت او منتسب کرده‌اند.<ref>[http://books.google.com.sg/books?id=ixU33FaG_dgC&lpg=PA760&dq=mehdi%20samii&pg=PA760#v=onepage&q&f=false Eminent Persians: the men and women who made modern Iran, 1941 ..., Volume 1 By Abbas Milani]</ref>
وی سال‌ها، رئیس [[بانک توسعه صنعتی و معدنی ایران|بانک توسعهٔ صنعتی و معدنی]]، رئیس [[بانک مرکزی ایران|بانک مرکزی]]، رئیس [[سازمان برنامه و بودجه|سازمان برنامه]] و سرانجام رئیس [[بانک کشاورزی|صندوق توسعهٔ کشاورزی]] بود و در هر یک از این سمت‌ها، تصمیم‌هایی گرفت و در تصمیمات تعیین‌کننده برای تأمین زیرساخت‌های کشور نقش داشت. این واقعیت را که بانک مرکزی ایران مؤسسه‌ای عاری از فساد، نسبتاً مستقل و به نحو غریبی کارآمد بود به مدیریت او منتسب کرده‌اند.<ref>[http://books.google.com.sg/books?id=ixU33FaG_dgC&lpg=PA760&dq=mehdi%20samii&pg=PA760#v=onepage&q&f=false Eminent Persians: the men and women who made modern Iran, 1941 ..., Volume 1 By Abbas Milani]</ref>
{{سخ}}[[انجمن حسابداران خبره ایران|انجمن حسابداران خبرهٔ ایران]] در ۲ اسفند ۱۳۵۱ با حمایت مؤثر وی راه‌اندازی شد. وی یکی از ۳۴ بنیان‌گذار این انجمن بود و در همهٔ سال‌های پیش از [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران]] ریاست شورای عالی این انجمن حرفه‌ای مستقل غیردولتی را برعهده داشت.
{{سخ}}
[[انجمن حسابداران خبره ایران]] در ۲ اسفند ۱۳۵۱ با حمایت موثر وی راه‌اندازی شد. وی یکی از ۳۴ بنیانگذاران این انجمن بود و در همه سال‌های پیش از [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران]] ریاست شورای عالی این انجمن حرفه‌ای مستقل نادولتی را برعهده داشت.


== اوان زندگی ==
== زندگی ==
مهدی سمیعی، فرزند [[ابراهیم نبیل سمیعی]]، گیلک و عضوی از خاندان باسابقه و فرهنگ دوست سمیعی و نوه [[ادیب‌السلطنه]] ([[حسین سمیعی]])، شخصیت ادیب و سیاستمداری بود که هم در دوران قاجار و هم در سال‌های اولیه سلطنت [[رضاشاه]] در سیاست و فرهنگ ایران نقش داشت.
مهدی سمیعی، فرزند [[ابراهیم نبیل سمیعی]]، سناتور گیلک و عضوی از خاندان باسابقه و فرهنگ‌دوست سمیعی و نوهٔ [[ادیب‌السلطنه]] ([[حسین سمیعی]])، شخصیت ادیب و سیاستمداری بود که هم در دوران قاجار و هم در سال‌های اولیهٔ پادشاهی [[رضاشاه]] در سیاست و فرهنگ ایران نقش داشت.


او در سال ۱۳۱۴ همراه با گروهی از ایرانیان که در امتحان هوش و استعداد برگزیده شده بودند، برای ادامه تحصیل راهی [[بریتانیا]] شد و در [[ولز]] به مدرسه و دانشگاه رفت. از آن جمع [[اسحاق آپریم]] اقتصاددان چپ گرا و از اعضای اولیه موثر حزب توده و بعدها استاد اقتصاد در [[دانشگاه آکسفورد]]، [[ابوالقاسم خردجو]]، بنیان‌گذار بانک توسعه صنعت و معدن و از چهره‌های جهانی شده ایران، بوده‌اند.
او در سال ۱۳۱۴ همراه با گروهی از ایرانیان که در امتحان هوش و استعداد برگزیده شده بودند، برای ادامهٔ تحصیل راهی [[بریتانیا]] شد و در [[ولز]] به مدرسه و دانشگاه رفت. از آن جمع [[اپریم اسحاق]] اقتصاددان چپ‌گرا و از اعضای اولیهٔ مؤثر حزب توده و بعدها استاد اقتصاد در [[دانشگاه آکسفورد]]، [[ابوالقاسم خردجو]]، بنیان‌گذار بانک توسعهٔ صنعت و معدن و از چهره‌های جهانی‌شده ایران، بوده‌اند.


سمیعی و خردجو و آپریم در بازگشت به ایران جذب بانک ملی شدند و در همان جا اتحادیه کارکنان بانک را پی ریزی کردند که [[ابوالحسن ابتهاج]]، رییس وقت بانک آن را مزاحم مدیریت آهنین خود دید و با آن درگیر شد، اسحاق آپریم را به جرم آن که عضو [[حزب توده]] بود، راند و مهدی سمیعی را به زاهدان تبعید کردند و خردجو نیز رفت تا در بانک‌های بزرگ بین‌المللی بخت خود را بیازماید.
سمیعی و خردجو و اپریم در بازگشت به ایران در بانک ملی مشغول شدند زیرا به گفته ابتهاج به خرج بانک ملی به خارج فرستاده شده بودند. در این زمان، حزبی را پی‌ریزی کردند که [[ابوالحسن ابتهاج]]، رئیس وقت بانک آن را از روی اساسنامهٔ حزبی، بلشویکی دید و با آن درگیر شد، اپریم اسحاق را به جرم آن که عضو [[حزب توده]] بود، راند و مهدی سمیعی را به زاهدان تبعید کردند و خردجو نیز رفت تا در بانک‌های بزرگ بین‌المللی بخت خود را بیازماید.


سمیعی در همان زاهدان هم بیکار ننشست و به ساختن مرکزی برای بانک و آموختن حسابداری و بانکداری به جوانان بومی مشغول گردید و ابتهاج ناگزیر حکم معاونت بانک ملی استان را برایش صادر کرد و بعد از بازگشت به تهران هم وی را به معاونت و بعد از آن ریاست اداره خارجه بانک برگمارد.
سمیعی در همان زاهدان هم بیکار ننشست و به ساختن مرکزی برای بانک و آموختن حسابداری و بانکداری به جوانان بومی مشغول گردید و ابتهاج ناگزیر حکم معاونت بانک ملی استان را برایش صادر کرد و بعد از بازگشت به تهران هم وی را به معاونت و بعد از آن ریاست ادارهٔ خارجهٔ بانک برگمارد.


همزمان با [[نهضت ملی کردن نفت]]، مهدی سمیعی و ابوالقاسم خردجو به خواست دکتر مصدق همراه هیات خلع ید به آبادان رفتند تا نظارت بر عملیات حسابداری و حسابرسی شرکت نفت را به عهده گیرند.
همزمان با [[نهضت ملی کردن نفت]]، مهدی سمیعی و ابوالقاسم خردجو به خواست دکتر مصدق همراه هیئت خلع ید به آبادان رفتند تا نظارت بر عملیات حسابداری و حسابرسی شرکت نفت را به عهده گیرند.


سقوط دولت مصدق می‌توانست باعث مهاجرت جوانان نخبه ملی‌گرا شود، اما نرمش سپهبد زاهدی نخست وزیر بعدی و نیاز کشور به نخبگان مانع از این شد؛ چنان که سمیعی ماند، خردجو هم از یک شغل مدیریتی بین‌المللی در منطقه جنوب شرقی آسیا برگشت. آن‌ها و ده‌ها تن دیگر از جوانان دانش‌آموخته به دعوت شخصیت مستقلی مانند ابوالحسن ابتهاج که خیال‌های بزرگ در سر داشت، به سازمان برنامه رفتند تا شالوده برنامه ریزی و تدوین یک برنامه توسعه را بریزند.
سقوط دولت مصدق می‌توانست باعث مهاجرت جوانان نخبهٔ ملی‌گرا شود، اما نرمش سپهبد زاهدی نخست‌وزیر بعدی و نیاز کشور به نخبگان مانع از این شد؛ چنان که سمیعی ماند، خردجو هم از یک شغل مدیریتی بین‌المللی در منطقهٔ جنوب شرقی آسیا برگشت. آن‌ها و ده‌ها تن دیگر از جوانان دانش‌آموخته به دعوت شخصیت مستقلی مانند ابوالحسن ابتهاج که خیال‌های بزرگ در سر داشت، به سازمان برنامه رفتند تا شالودهٔ برنامه‌ریزی و تدوین یک برنامهٔ توسعه را بریزند.


=== ریاست بر بانک مرکزی ایران ===
سمیعی به بانک توسعه صنعتی و معدنی رفت، ابتدا معاون و سپس رییس آن جا شد و در همین مقام بود که توانست با دیگرانی که زمینه‌های تاسیس بانک مرکزی را می‌ریختند همرای شود و از همین رو، بعد از پورهمایون، ریاست بانک مرکزی را به عهده گرفت.
سمیعی به بانک توسعهٔ صنعتی و معدنی رفت، ابتدا معاون و سپس رئیس آن جا شد و در همین مقام بود که توانست با دیگرانی که زمینه‌های تأسیس بانک مرکزی را می‌ریختند همرای شود و از همین رو، بعد از پورهمایون، ریاست بانک مرکزی را به عهده گرفت.


=== پس از انقلاب اسلامی ایران ===
== علاقه به هنر ==
مهدی سمیعی که از نخبگان و یکی از پرمطالعه‌ترین مدیران دهه‌های سی تا پنجاه کشور بود، از معدود مدیران بلندپایه کشور شد که در زمان وقوع [[انقلاب]] با همت و حمایت کارکنان صندوق توسعهٔ کشاورزی از آسیب‌ها و قهر انقلابی مصون ماند. کارکنان این صندوق که از مدیر فروتن و ساده‌زیست و کتابخوان خبرها داشتند، روز بعد از پیروزی انقلاب، باخبر شدند که اعضای کمیتهٔ منظریه به خانهٔ سمیعی رفته و او را همانند دیگر صاحب‌مقامان نظام فروپاشیده دستگیر کرده‌اند.
[[پرونده:Iran-9a.jpg|thumb|280 px|امضای مهدی سمیعی، به عنوان رییس کل [[بانک مرکزی ایران]]، بر روی اسکناس [[ریال ایران]]]]
ساعتی بعد کارکنان [[بانک کشاورزی|بانک توسعهٔ کشاورزی]] –بعضی با خانواده‌هایشان- خود را به [[مدرسه علوی|مدرسهٔ علوی]] رساندند و نمایندگان آن‌ها توانستند با رهبر انقلاب دیدار کنند و شمه‌ای از پاکدامنی و درست‌کرداری سمیعی را برای [[سید روح‌الله خمینی]] بازگو کنند. خمینی در پاسخ استدلالی کرد و گفت همین که شما کارکنان یک مؤسسه که همه‌تان هم انقلابی هستید از یک مدیر رضایت دارید و به خود زحمت داده به این جا آمده‌اید، بهترین دلیل است برای این که حبس این شخص درست نبود.
مهدی سمیعی تنها یک بانکدار نبود. به موسیقی، به نقاشی و به سینما هم دلبسته بود. هم مایه گذار و هم پیش برنده کار دست اندر کاران این هنرها بود.
همین استدلال موجب شد که سمیعی از حبس رها شود، همان کارکنان بانک توسعهٔ کشاورزی که ده سال شاهد و همراه این مدیر فروتن و مستقل و قاطع بودند، یک ماه بعد هنگامی که مهدی سمیعی از کشور خارج می‌شد در فرودگاه تهران گرد آمدند تا مبادا نابسامانی‌ها و تندروی‌های انقلابیون به او صدمه‌ای برساند. مهدی سمیعی بعد از پایان معالجه با توجه به شرایط کشور، دیگر امکان آن را نیافت که به ایران بازگردد و زادگاه خود [[رشت]] را ببیند.


وی در سال‌های بعد به [[لس آنجلس|لس‌آنجلس]] رفت و در آن جا مشاور یکی از بانک‌های بین‌المللی شد و کسی که خدمات بزرگی به ساخت کشور کرده بود سرانجام در آن مقام دور از کشورش، بازنشسته شد. گرچه مدیران بعدی بانک مرکزی و سازمان برنامه در مناسبت‌هایی از وی یاد کرده‌اند.
[[ابراهیم گلستان]] نویسنده و فیلمساز، با یادآوری دوستی و آشنائی شصت ساله با مهدی سمیعی وی را چنین توصیف می‌کند:
{{نقل قول|تنها یک بانکدار برجسته نبود. به موسیقی، به نقاشی و به سینما هم دلبسته بود. هم مایه گذار و هم پیش برنده کار دست اندر کاران این هنرها بود. در شیوع و پیشبرد نقاشی در ایران ابتکارهای فراوان کرد و به کارهای نقاشان برجسته مانند [[هوشنگ پزشک نیا]] و [[سهراب سپهری]] و [[بهمن محصص]] توجه فراوان داشت و از آنان برای هدیه به بانکداران بزرگ جهان می‌فرستاد و سبب فروش کارهایشان می‌شد. چنان که وقتی مرکز مطالعات بانکی را در تهران به راه انداخت، آن را با ده‌ها نمونه برگزیده از کارهای این نقاشان آراست و به نوعی موزه کرد.}}


=== زندگی در کالیفرنیا ===
در منابع متعدد از جمله یکی از گزارش‌های منتشر شده سفارت بریتانیا در تهران پیرامون جهش بزرگ اوایل دهه چهل و تحولات اقتصادی و اجتماعی تاکید شده «مهدی سمیعی در مقام ریاست بانک مرکزی ایران، [[علینقی عالیخانی]] وزیر اقتصاد، ابوالقاسم خردجو در سمت رییس بانک صنعتی و معدنی و [[صفی اصفیا]] در جایگاه رییس سازمان برنامه‌و بودجه هماهنگی حیرت‌انگیزی از خود به نمایش گذاشتند».
او که چند سال بعد از مهاجرت از کشور، ناگزیر شد در کالیفرنیا اقامت گزیند و مشاورت یک بانک بزرگ بین‌المللی را عهده‌دار شَوَد، چه زمانی که در اتاقش در بالاترین طبقهٔ یک آسمان‌خراش در لس‌آنجلس به کار مشغول بود و چه روزگارانی که بازنشستگی را پذیرفت و گرفتار کهولت و بیماری‌های آن شد، هرگز از تعقیب سرنوشت مؤسسات و نهادهایی که در شکل گرفتنشان سهم داشت، سدها و کارخانه‌ها و راه‌هایی که زمینه‌شان را هموار کرد و دشت‌های گسترده‌ای که با نظر او به کشاورزی مدرن مجهز گشت دست برنداشت.<ref>
گنجینهٔ هنری [[بانک کشاورزی]] با عنوان مهر هنر نمونه قابل اعتنایی از سلیقه این بانکدار فرهنگی است. هنگامه معمری در مقدمهٔ کتاب کلکسیون مهر هنر چاپ زمستان ۱۳۹۲ به این نکته اشاره کرده است. این آثار هم اکنون در اداره مرکزی بانک کشاورزی تهران قابل مشاهده هستند.
[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/08/100807_l10_samiei_obituary.shtml مهدی سمیعی، از نخبگان دوران پهلوی درگذشت]</ref>


== پس از انقلاب ==
== علاقه به هنر ==
مهدی سمیعی فقط بانک‌دار نبود؛ به موسیقی، نقّاشی و سینما هم دل‌بسته بود. هم مایه‌گذار و هم پیش‌برنده‌ی کار دست‌اندرکاران این هنرها بود.
مهدی سمیعی که از نخبگان و یکی از پرمطالعه‌ترین مدیران دهه‌های سی تا پنجاه کشور بود، از معدود مدیران بلندپایه کشور شد که در زمان وقوع [[انقلاب]] با همت و حمایت کارکنان صندوق توسعه کشاورزی از آسیب‌ها و قهر انقلابی مصون ماند. کارکنان این صندوق که از مدیر فروتن و ساده زیست و کتابخوان خبرها داشتند، روز بعد از پیروزی انقلاب، با خبر شدند که اعضای کمیته منظریه به خانه سمیعی رفته و او را همانند دیگر صاحب مقامان نظام فروپاشیده دستگیر کرده‌اند.
ساعتی بعد کارکنان [[بانک کشاورزی|بانک توسعه کشاورزی]] –بعضی با خانواده هایشان- خود را به [[مدرسه علوی]] رساندند و نمایندگان آن‌ها توانستند با رهبر انقلاب دیدار کنند و شمه‌ای از پاکدامنی و درست کرداری سمیعی را برای [[سید روح‌الله خمینی]] بازگو کنند، خمینی در پاسخ استدلالی کرد و گفت همین که شما کارکنان یک موسسه که همه تان هم انقلابی هستید از یک مدیر رضایت دارید و به خود زحمت داده به این جا آمده‌اید، بهترین دلیل است برای این که حبس این شخص درست نبود.
همین استدلال موجب شد که سمیعی از حبس رها شود، همان کارکنان بانک توسعه کشاورزی که ده سال شاهد و همراه این مدیر فروتن و مستقل و قاطع بودند یک ماه بعد هنگامی که مهدی سمیعی از کشور خارج می‌شد در فرودگاه تهران گرد آمدند تا مبادا نابسامانی‌ها و تندروی‌های انقلابیون به او صدمه‌ای برسد. مهدی سمیعی بعد از پایان معالجه با توجه به شرایط کشور، دیگر امکان آن را نیافت که به ایران باز گردد و زادگاه خود [[رشت]] را ببیند.


[[ابراهیم گلستان]] نویسنده و فیلم‌ساز، با یادآوری دوستی و آشنایی شصت‌ساله با مهدی سمیعی وی را چنین توصیف می‌کند:
وی در سال‌های بعد به [[لس آنجلس]] رفت و در آن جا مشاور یکی از بانک‌های بین‌المللی شد و کسی که خدمات بزرگی به ساخت کشور کرده بود سرانجام در آن مقام دور از کشورش، بازنشسته شد. گرچه مدیران بعدی بانک مرکزی و سازمان برنامه در مناسبت هائی از وی یاد کرده‌اند.
{{نقل قول|تنها یک بانکدار برجسته نبود. به موسیقی، به نقاشی و به سینما هم دلبسته بود. هم مایه‌گذار و هم پیش‌برندهٔ کار دست‌اندرکاران این هنرها بود. در شیوع و پیشبرد نقاشی در ایران ابتکارهای فراوان کرد و به کارهای نقاشان برجسته مانند [[هوشنگ پزشک‌نیا]] و [[سهراب سپهری]] و [[بهمن محصص]] توجه فراوان داشت و از آنان برای هدیه به بانکداران بزرگ جهان می‌فرستاد و سبب فروش کارهایشان می‌شد. چنان‌که وقتی مرکز مطالعات بانکی را در تهران به راه انداخت، آن را با ده‌ها نمونهٔ برگزیده از کارهای این نقاشان آراست و به نوعی موزه کرد.||}}


در منابع متعدد از جمله یکی از گزارش‌های منتشرشدهٔ سفارت بریتانیا در تهران پیرامون جهش بزرگ اوایل دههٔ چهل و تحولات اقتصادی و اجتماعی تأکید شده «مهدی سمیعی در مقام ریاست بانک مرکزی ایران، [[علینقی عالیخانی]] وزیر اقتصاد، ابوالقاسم خردجو در سمت رئیس بانک صنعتی و معدنی و [[صفی اصفیا]] در جایگاه رئیس سازمان برنامه و بودجه هماهنگی حیرت‌انگیزی از خود به نمایش گذاشتند».
== زندگی در کالیفرنیا ==
گنجینهٔ هنری [[بانک کشاورزی]] با عنوان مهر هنر نمونهٔ قابل اعتنایی از سلیقهٔ این بانکدار فرهنگی است. هنگامه معمری در مقدمهٔ کتاب کلکسیون مهر هنر چاپ زمستان ۱۳۹۲ به این نکته اشاره کرده است. این آثار هم‌اکنون در ادارهٔ مرکزی بانک کشاورزی تهران قابل مشاهده اند.
او که چند سال بعد از مهاجرت از کشور، ناگزیر شد در کالیفرنیا اقامت گزید و مشاورت یک بانک بزرگ بین‌المللی را عهده دار شَوَد، چه زمانی که در اتاقش در بالاترین طبقه یک آسمان خراش در لوس آنجلس به کار مشغول بود و چه روزگارانی که بازنشستگی را پذیرفت و گرفتار کهولت و بیماری‌های آن شد، هرگز از تعقیب سرنوشت موسسات و نهادهائی که در شکل گرفتنشان سهم داشت، سدها و کارخانه‌ها و راه هائی که زمینه شان را هموار کرد و دشت‌های گسترده‌ای که با نظر او به کشاورزی مدرن مجهز گشت دست برنداشت.<ref>
[http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2010/08/100807_l10_samiei_obituary.shtml مهدی سمیعی، از نخبگان دوران پهلوی درگذشت]</ref>


== منبع ==
== منابع ==
{{ویکی‌انبار-رده| Mohammad Mahdi Samii}}
{{ویکی‌انبار-رده| Mohammad Mahdi Samii}}
{{پانویس}}
{{پانویس}}
خط ۱۰۰: خط ۱۰۰:


{{ترتیب‌پیش‌فرض:سمیعی، مهدی}}
{{ترتیب‌پیش‌فرض:سمیعی، مهدی}}
[[رده:اعضای شورای عالی انجمن حسابداران خبره ایران]]
[[رده:زادگان ۱۲۹۷]]
[[رده:درگذشتگان ۱۳۸۹]]
[[رده:اهالی رشت]]
[[رده:خاندان سمیعی]]
[[رده:اقتصاددانان اهل ایران]]
[[رده:اقتصاددانان اهل ایران]]
[[رده:سیاست‌مداران اهل ایران]]
[[رده:اهالی تهران]]
[[رده:اهالی رشت]]
[[رده:وزیران مشاور و رئیسان سازمان برنامه و بودجه ایران]]
[[رده:اهالی لس آنجلس]]
[[رده:حسابداران اهل ایران]]
[[رده:حسابداران اهل ایران]]
[[رده:حسابدارهای اهل ایران]]
[[رده:خاندان سمیعی]]
[[رده:درگذشتگان ۱۳۸۹]]
[[رده:درگذشتگان ۲۰۱۰ (میلادی)]]
[[رده:رئیسان کل بانک مرکزی ایران]]
[[رده:رئیسان انجمن حسابداران خبره ایران]]
[[رده:رئیسان انجمن حسابداران خبره ایران]]
[[رده:زادگان ۱۲۹۷]]
[[رده:اعضای شورای عالی انجمن حسابداران خبره ایران]]
[[رده:رییسان کل بانک مرکزی ایران]]
[[رده:زادگان ۱۹۱۸ (میلادی)]]
[[رده:سیاستمداران اهل ایران]]
[[رده:سیاستمداران اهل رشت]]
[[رده:مصاحبه‌شوندگان پروژه تاریخ شفاهی ایران]]
[[رده:وزیران مشاور و رئیسان سازمان برنامه و بودجه ایران]]
[[رده:اعضای حزب رستاخیز]]
[[رده:اعضای حزب مردم (ایران)]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۶ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۷

مهدی سمیعی
مهدی سمیعی در مجمع عمومی عادی سالانه انجمن حسابداران خبره ایران
رئیس سازمان برنامه و بودجه
دوره مسئولیت
۱۳۴۸ – ۱۳۴۹
پادشاهمحمدرضاشاه پهلوی
پس ازمحمدصفی اصفیاء
پیش ازخداداد فرمانفرمائیان
سومین رئیس کل بانک مرکزی ایران
دوره مسئولیت
۱۳۴۹ – ۱۳۵۰
پس ازخداداد فرمانفرمائیان
پیش ازعبدالعلی جهانشاهی
دوره مسئولیت
۱۳۴۳ – ۱۳۴۸
قائم‌مقامخداداد فرمانفرمائیان
پس ازعلی‌اصغر پورهمایون
پیش ازخداداد فرمانفرمائیان
اطلاعات شخصی
زاده۱۲۹۷
رشت، ایران
درگذشته۱۶ مرداد ۱۳۸۹ (۹۲ سال)
لس آنجلس، کالیفرنیا
ملیتایرانی
پیشهسیاست‌مدار
فعالیترئیس انجمن حسابداران خبره ایران
امضا

محمدمهدی سمیعی (۱۲۹۷ خورشیدی، رشت – ۱۶ مرداد ۱۳۸۹، لس آنجلس) یکی از مدیران بانکی و برنامه‌ریزی ایران و یکی از فن‌سالاران دوران پادشاهی محمدرضا پهلوی بود.

وی سال‌ها، رئیس بانک توسعهٔ صنعتی و معدنی، رئیس بانک مرکزی، رئیس سازمان برنامه و سرانجام رئیس صندوق توسعهٔ کشاورزی بود و در هر یک از این سمت‌ها، تصمیم‌هایی گرفت و در تصمیمات تعیین‌کننده برای تأمین زیرساخت‌های کشور نقش داشت. این واقعیت را که بانک مرکزی ایران مؤسسه‌ای عاری از فساد، نسبتاً مستقل و به نحو غریبی کارآمد بود به مدیریت او منتسب کرده‌اند.[۱]
انجمن حسابداران خبرهٔ ایران در ۲ اسفند ۱۳۵۱ با حمایت مؤثر وی راه‌اندازی شد. وی یکی از ۳۴ بنیان‌گذار این انجمن بود و در همهٔ سال‌های پیش از انقلاب ۱۳۵۷ ایران ریاست شورای عالی این انجمن حرفه‌ای مستقل غیردولتی را برعهده داشت.

زندگی

[ویرایش]

مهدی سمیعی، فرزند ابراهیم نبیل سمیعی، سناتور گیلک و عضوی از خاندان باسابقه و فرهنگ‌دوست سمیعی و نوهٔ ادیب‌السلطنه (حسین سمیعی)، شخصیت ادیب و سیاستمداری بود که هم در دوران قاجار و هم در سال‌های اولیهٔ پادشاهی رضاشاه در سیاست و فرهنگ ایران نقش داشت.

او در سال ۱۳۱۴ همراه با گروهی از ایرانیان که در امتحان هوش و استعداد برگزیده شده بودند، برای ادامهٔ تحصیل راهی بریتانیا شد و در ولز به مدرسه و دانشگاه رفت. از آن جمع اپریم اسحاق اقتصاددان چپ‌گرا و از اعضای اولیهٔ مؤثر حزب توده و بعدها استاد اقتصاد در دانشگاه آکسفورد، ابوالقاسم خردجو، بنیان‌گذار بانک توسعهٔ صنعت و معدن و از چهره‌های جهانی‌شده ایران، بوده‌اند.

سمیعی و خردجو و اپریم در بازگشت به ایران در بانک ملی مشغول شدند زیرا به گفته ابتهاج به خرج بانک ملی به خارج فرستاده شده بودند. در این زمان، حزبی را پی‌ریزی کردند که ابوالحسن ابتهاج، رئیس وقت بانک آن را از روی اساسنامهٔ حزبی، بلشویکی دید و با آن درگیر شد، اپریم اسحاق را به جرم آن که عضو حزب توده بود، راند و مهدی سمیعی را به زاهدان تبعید کردند و خردجو نیز رفت تا در بانک‌های بزرگ بین‌المللی بخت خود را بیازماید.

سمیعی در همان زاهدان هم بیکار ننشست و به ساختن مرکزی برای بانک و آموختن حسابداری و بانکداری به جوانان بومی مشغول گردید و ابتهاج ناگزیر حکم معاونت بانک ملی استان را برایش صادر کرد و بعد از بازگشت به تهران هم وی را به معاونت و بعد از آن ریاست ادارهٔ خارجهٔ بانک برگمارد.

همزمان با نهضت ملی کردن نفت، مهدی سمیعی و ابوالقاسم خردجو به خواست دکتر مصدق همراه هیئت خلع ید به آبادان رفتند تا نظارت بر عملیات حسابداری و حسابرسی شرکت نفت را به عهده گیرند.

سقوط دولت مصدق می‌توانست باعث مهاجرت جوانان نخبهٔ ملی‌گرا شود، اما نرمش سپهبد زاهدی نخست‌وزیر بعدی و نیاز کشور به نخبگان مانع از این شد؛ چنان که سمیعی ماند، خردجو هم از یک شغل مدیریتی بین‌المللی در منطقهٔ جنوب شرقی آسیا برگشت. آن‌ها و ده‌ها تن دیگر از جوانان دانش‌آموخته به دعوت شخصیت مستقلی مانند ابوالحسن ابتهاج که خیال‌های بزرگ در سر داشت، به سازمان برنامه رفتند تا شالودهٔ برنامه‌ریزی و تدوین یک برنامهٔ توسعه را بریزند.

ریاست بر بانک مرکزی ایران

[ویرایش]

سمیعی به بانک توسعهٔ صنعتی و معدنی رفت، ابتدا معاون و سپس رئیس آن جا شد و در همین مقام بود که توانست با دیگرانی که زمینه‌های تأسیس بانک مرکزی را می‌ریختند همرای شود و از همین رو، بعد از پورهمایون، ریاست بانک مرکزی را به عهده گرفت.

پس از انقلاب اسلامی ایران

[ویرایش]

مهدی سمیعی که از نخبگان و یکی از پرمطالعه‌ترین مدیران دهه‌های سی تا پنجاه کشور بود، از معدود مدیران بلندپایه کشور شد که در زمان وقوع انقلاب با همت و حمایت کارکنان صندوق توسعهٔ کشاورزی از آسیب‌ها و قهر انقلابی مصون ماند. کارکنان این صندوق که از مدیر فروتن و ساده‌زیست و کتابخوان خبرها داشتند، روز بعد از پیروزی انقلاب، باخبر شدند که اعضای کمیتهٔ منظریه به خانهٔ سمیعی رفته و او را همانند دیگر صاحب‌مقامان نظام فروپاشیده دستگیر کرده‌اند. ساعتی بعد کارکنان بانک توسعهٔ کشاورزی –بعضی با خانواده‌هایشان- خود را به مدرسهٔ علوی رساندند و نمایندگان آن‌ها توانستند با رهبر انقلاب دیدار کنند و شمه‌ای از پاکدامنی و درست‌کرداری سمیعی را برای سید روح‌الله خمینی بازگو کنند. خمینی در پاسخ استدلالی کرد و گفت همین که شما کارکنان یک مؤسسه که همه‌تان هم انقلابی هستید از یک مدیر رضایت دارید و به خود زحمت داده به این جا آمده‌اید، بهترین دلیل است برای این که حبس این شخص درست نبود. همین استدلال موجب شد که سمیعی از حبس رها شود، همان کارکنان بانک توسعهٔ کشاورزی که ده سال شاهد و همراه این مدیر فروتن و مستقل و قاطع بودند، یک ماه بعد هنگامی که مهدی سمیعی از کشور خارج می‌شد در فرودگاه تهران گرد آمدند تا مبادا نابسامانی‌ها و تندروی‌های انقلابیون به او صدمه‌ای برساند. مهدی سمیعی بعد از پایان معالجه با توجه به شرایط کشور، دیگر امکان آن را نیافت که به ایران بازگردد و زادگاه خود رشت را ببیند.

وی در سال‌های بعد به لس‌آنجلس رفت و در آن جا مشاور یکی از بانک‌های بین‌المللی شد و کسی که خدمات بزرگی به ساخت کشور کرده بود سرانجام در آن مقام دور از کشورش، بازنشسته شد. گرچه مدیران بعدی بانک مرکزی و سازمان برنامه در مناسبت‌هایی از وی یاد کرده‌اند.

زندگی در کالیفرنیا

[ویرایش]

او که چند سال بعد از مهاجرت از کشور، ناگزیر شد در کالیفرنیا اقامت گزیند و مشاورت یک بانک بزرگ بین‌المللی را عهده‌دار شَوَد، چه زمانی که در اتاقش در بالاترین طبقهٔ یک آسمان‌خراش در لس‌آنجلس به کار مشغول بود و چه روزگارانی که بازنشستگی را پذیرفت و گرفتار کهولت و بیماری‌های آن شد، هرگز از تعقیب سرنوشت مؤسسات و نهادهایی که در شکل گرفتنشان سهم داشت، سدها و کارخانه‌ها و راه‌هایی که زمینه‌شان را هموار کرد و دشت‌های گسترده‌ای که با نظر او به کشاورزی مدرن مجهز گشت دست برنداشت.[۲]

علاقه به هنر

[ویرایش]

مهدی سمیعی فقط بانک‌دار نبود؛ به موسیقی، نقّاشی و سینما هم دل‌بسته بود. هم مایه‌گذار و هم پیش‌برنده‌ی کار دست‌اندرکاران این هنرها بود.

ابراهیم گلستان نویسنده و فیلم‌ساز، با یادآوری دوستی و آشنایی شصت‌ساله با مهدی سمیعی وی را چنین توصیف می‌کند:

تنها یک بانکدار برجسته نبود. به موسیقی، به نقاشی و به سینما هم دلبسته بود. هم مایه‌گذار و هم پیش‌برندهٔ کار دست‌اندرکاران این هنرها بود. در شیوع و پیشبرد نقاشی در ایران ابتکارهای فراوان کرد و به کارهای نقاشان برجسته مانند هوشنگ پزشک‌نیا و سهراب سپهری و بهمن محصص توجه فراوان داشت و از آنان برای هدیه به بانکداران بزرگ جهان می‌فرستاد و سبب فروش کارهایشان می‌شد. چنان‌که وقتی مرکز مطالعات بانکی را در تهران به راه انداخت، آن را با ده‌ها نمونهٔ برگزیده از کارهای این نقاشان آراست و به نوعی موزه کرد.

در منابع متعدد از جمله یکی از گزارش‌های منتشرشدهٔ سفارت بریتانیا در تهران پیرامون جهش بزرگ اوایل دههٔ چهل و تحولات اقتصادی و اجتماعی تأکید شده «مهدی سمیعی در مقام ریاست بانک مرکزی ایران، علینقی عالیخانی وزیر اقتصاد، ابوالقاسم خردجو در سمت رئیس بانک صنعتی و معدنی و صفی اصفیا در جایگاه رئیس سازمان برنامه و بودجه هماهنگی حیرت‌انگیزی از خود به نمایش گذاشتند». گنجینهٔ هنری بانک کشاورزی با عنوان مهر هنر نمونهٔ قابل اعتنایی از سلیقهٔ این بانکدار فرهنگی است. هنگامه معمری در مقدمهٔ کتاب کلکسیون مهر هنر چاپ زمستان ۱۳۹۲ به این نکته اشاره کرده است. این آثار هم‌اکنون در ادارهٔ مرکزی بانک کشاورزی تهران قابل مشاهده اند.

منابع

[ویرایش]