پرش به محتوا

تاریخ توکیو: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
ترجمه از ویکی‌پدیای انگلیسی
ترجمه از ویکی‌پدیای انگلیسی
خط ۱۰۴: خط ۱۰۴:


این شهر با خیابان‌های وسیع‌تر و [[آتش‌شکن]] بازسازی شد و بازرگانان مجبور شدند خانه‌ها و مغازه‌های خود را با گچ نسوز کنند. چوب‌فروشی‌ها از [[ایستگاه هاتچوبوری (توکیو)|هاتچوبوری]] به باتلاق [[فوکاگاوا (توکیو)|فوکاگاوا]] منتقل شدند که کمتر آتش‌زا دیده می‌شد. این امر منجر به احیای زمین، اسکله‌ها و انبارهای جدید و حرکت شیتاماچی به سمت شرق شد. خاک سوخته از میراکی و سایر آتش‌سوزی‌ها برای احیای باتلاق‌ها استفاده شد. بازسازی باعث شد که غول‌های چوب مانند بونزائمون کینوکونیا پول قابل توجهی به دست آورند. پل ریوگوکو باشی بر روی رودخانه سومیدا ساخته شد و توسعه در شرق شهر آغاز شد. گسترش به این معنی بود که مناطق سابق روستایی اکنون شهری شده‌اند. بین پل نیهونباشی و پل ادوباشی همسایه، جاده ادوباشی محل فعالیت‌های زیادی شد.
این شهر با خیابان‌های وسیع‌تر و [[آتش‌شکن]] بازسازی شد و بازرگانان مجبور شدند خانه‌ها و مغازه‌های خود را با گچ نسوز کنند. چوب‌فروشی‌ها از [[ایستگاه هاتچوبوری (توکیو)|هاتچوبوری]] به باتلاق [[فوکاگاوا (توکیو)|فوکاگاوا]] منتقل شدند که کمتر آتش‌زا دیده می‌شد. این امر منجر به احیای زمین، اسکله‌ها و انبارهای جدید و حرکت شیتاماچی به سمت شرق شد. خاک سوخته از میراکی و سایر آتش‌سوزی‌ها برای احیای باتلاق‌ها استفاده شد. بازسازی باعث شد که غول‌های چوب مانند بونزائمون کینوکونیا پول قابل توجهی به دست آورند. پل ریوگوکو باشی بر روی رودخانه سومیدا ساخته شد و توسعه در شرق شهر آغاز شد. گسترش به این معنی بود که مناطق سابق روستایی اکنون شهری شده‌اند. بین پل نیهونباشی و پل ادوباشی همسایه، جاده ادوباشی محل فعالیت‌های زیادی شد.

در دهه ۱۶۵۰، ادو با جمعیتی بالغ بر ۵۰۰ هزار نفر به بزرگ‌ترین شهر ژاپن تبدیل شد. مهاجران از نقاط دیگر ژاپن به این شهر می‌آمدند. با رشد مناطق اطراف دژ مرکزی، دو جامعه قابل توجه شکل گرفتند: یامانوته و شیتاماچی. دو جامعه شیتاماچی، نیهونباشی و کیوباشی بودند. فروشگاه بزرگ کالاهای نیهونباشی که در سال ۱۶۶۲ ساخته شد، شیروکیا، به فروشگاه بزرگ توکیو تبدیل شد. برخی از ساکنان جدید شهر خارجی بودند. از سال ۱۶۶۰ تا ۱۷۹۰، تاجران هلندی که محدود به جزیره دجیما در ناکازاکی بودند، مجبور شدند سفرهای سالانه نمایندگی به ادو داشته باشند و هنگام ورود مراسم خاصی را انجام دهند. پس از سال ۱۷۹۰، آنها مجبور بودند هر چهار سال یکبار این سفرها را انجام دهند. همچنین از هلندی‌ها خواسته شد که یک گزارش سالانه از رویدادهای جهان ارسال کنند، که تا اواسط قرن نوزدهم، زمانی که ژاپن درهای خود را به روی خارجی‌ها گشود، ادامه یافت.

یکی از چهره‌های برجسته آن زمان [[یائویا اوشیچی]]، دختر یک بقال بود که به یک قهرمان محلی تبدیل شد. عناصر داستان او در طول زمان ساخته شد. پس از وقوع آتش‌سوزی در نزدیکی خانه والدینش در زمستان ۱۶۸۲، مغازه خانواده‌اش ویران شد و آنها به معبد انجو-جی نقل مکان کردند که اوشیچی آن را دوست داشت. پس از اینکه اوشیچی مجبور شد به خانه بازگردد، خانه خود را به آتش کشید به این امید که به انجو-جی بازگردد. او را به زندان انداختند. او که نمی‌توانست دور از انجو-جی زندگی کند، دروغ گفت که بزرگتر است تا حکم اعدام دریافت کند و در طول راهپیمایی‌اش به سوزوگاموری مورد توجه قرار گرفت.

== محله‌های چراغ قرمز ==
پس از آتش‌سوزی میراکی، شهر سعی کرد تئاترها و منطقه چراغ قرمز یوشیوارا («محل‌های انحطاط اخلاقی») را با انتقال آنها از آساکوسا، شرق قلعه، به شمال شرقی منحل کند. با این حال، با قایق‌های چوکیبونه از یاناگیباشی، و از طریق رودخانه کاندا و کانال سانیا می‌توان به آن‌ها رسید. به دلایل سهولت و اقتصادی، [[کارآفرین|کارآفرینان]] یوشیوارا را به یک منطقه شهری بدون مجوز تبدیل کردند. این منطقه در شب باز بود که به نفع صاحبان فاحشه‌خانه بود. مقامات دوست نداشتند که چگونه این منطقه به یک سطح اجتماعی تبدیل شد، زیرا قوانین اجتماعی مبتنی بر طبقه آن زمان در آنجا برای مردان اعمال نمی‌شد. تنها شرط ورود، هزینه ورودی بود و کلاه‌های آساگاما برای پنهان کردن هویت افراد فروخته می‌شد.

شمار [[تن‌فروشی|روسپیان]] در آنجا تا سال ۱۷۸۰ به ۴۰۰۰ نفر و تا سال ۱۸۶۸ به ۷۰۰۰ نفر رسید. طبقات فاحشه‌ها وجود داشت. طبقات پایین‌تر عبارت بودند از جی‌رورو و سانچا. تایو که رتبه بالاتری داشتند، بسیار ماهرتر، شیک‌تر و خوش‌صحبت‌تر بودند. روسپیان اغلب به بیماری‌های آمیزشی مبتلا می‌شدند. وقتی آنها می‌مردند، به‌طور گسترده سوگواری نمی‌شدند و بسیاری در یک قبر بی‌نشان در معبد جوکان-جی در مینوا، یک منطقه کارگری در شمال دفن می‌شدند. اجساد آنها توسط کارکنان [[روسپی‌خانه]] از روی دیوار به داخل معبد انداخته می‌شد.

در [[فوکاگاوا، توکیو|فوکاگاوا]]، منطقه‌ای در شرق شهر و خارج از محدوده قضایی آن، انبارها و چوب‌فروشی‌های جدید باعث شد که تعداد مردان بسیار بیشتر از زنان باشد. این امر باعث ایجاد بازار برای مغازه‌ها و چایخانه‌هایی شد که توسط روسپی‌ها اداره می‌شد. روسپی‌های درجه پایین در خیابان‌های پشتی منطقه زندگی می‌کردند و خود را در پنجره‌ها به نمایش می‌گذاشتند. فوکاگاوا تنها در دهه ۱۸۰۰ رونق گرفت. تا آن زمان، این منطقه با طبقه پایین و یوشیوارا، طبقه بالا مرتبط بود. یک منطقه چراغ قرمز در شینجوکو از سال ۱۶۹۸ تا ۱۷۱۸ فعالیت می‌کرد، زمانی که بسته شد. این باعث تعطیلی شهر شد. ۵۰ سال بعد بازگشایی شد و در نهایت به یکی از مناطق برجسته شهر تبدیل شد.

=== هنر و سرگرمی ===
[[یوشیوارا]] خانه هنرمندان جوان بود و به «مرکز فرهنگ جایگزین» تبدیل شد و سبک‌های مد جدیدی را ایجاد کرد. یکی از این هنرمندان، هنرمند اوکی‌یو-ئه، هیشیکاوا مونوروبو بود. هنرمند دیگری که زندگی خیابانی ادو را به تصویر می‌کشید، سوزوکی هارونوبو بود. با ارزان‌تر شدن کاغذ و امکان خواندن برای افراد بیشتر، صحنه ادبی در اواخر قرن در حال رشد بود. کتابفروشان بزرگ اولین بار در سال ۱۶۵۰ ظاهر شدند و سبک‌های داستانی و غیرداستانی زیادی از جمله آثار [[کنفوسیوس]] را منتشر کردند. پزشکان کتاب‌هایی در مورد پیشرفت‌های پزشکی غرب خریداری کردند. دو نویسنده بزرگ، ماتسوئو باشو و ساکو بودند. کتاب‌ها را می‌توان یا گران‌قیمت در کتابفروشی‌ها خریداری کرد یا با فروشندگان سیار ارزان اجاره کرد. تا دهه ۱۸۳۰، زمانی که این شهر بیش از ۸۰۰ کتابفروش داشت، نرخ باسوادی در ادو یکی از بالاترین نرخ‌ها در جهان بود.

=== سرگرمی زنده ===
تئاتر [[کابوکی]] محبوب شد. در ابتدا توسط زنان اجرا می‌شد و با فحشا و نافرمانی همراه بود. مقامات از کابوکی متنفر بودند. اولین تئاتر کابوکی در سال ۱۶۲۴ در ناکاباشی افتتاح شد، اما به قلعه نزدیک بود، بنابراین مجبور شد به نگیچو (نینگیوچوی امروزی) و سپس به ساکایچو منتقل شود. مقامات نتوانستند از شر کابوکی خلاص شوند. تا سال ۱۷۱۴، سه تئاتر بزرگ در اطراف ساکایچو، ایچیمورا-زا، موریتا-زا و ناکامورا-زا وجود داشت. همان‌طور که در اوایل قرن هفدهم به جریان اصلی تبدیل شد، به دلایل مختلف، مردان شروع به ایفای نقش در کابوکی کردند. کابوکی‌مونو مردانی بودند که در خارج از تئاتر لباس تئاتر می‌پوشیدند، که مردم عادی را خوشحال می‌کرد و مقامات را آزرده می‌کرد. یکی از بازیگران اصلی ایچیکاوا دانجورو اول بود که شخصیت‌های قهرمان و مردانه را بازی می‌کرد و هنوز هم مورد تحسین بازیگران مدرن است.

برای شهروندان طبقه پایین مانند روسپی‌های یوشیوارا، سرگرمی‌های مقرون به صرفه‌تر در یوسه (سالن‌های [[برنامه رنگارنگ|برنامه‌های رنگارنگ]]) در دسترس بود که دارای کمدین‌ها، رقصندگان، شعبده‌بازان و قصه‌گویان بودند. [[هیروکوجی]] (فضاهای باز) نیز در نزدیکی خیابان‌های اصلی و پل‌ها مشابه بودند. مهم‌ترین هیروکوجی در انتهای غربی پل ریوگوکو بر روی سومیدا بود. دو فضای دیگر در گوشه جنوب شرقی برکه شینوبازو و در اوکویاما، قطعه زمینی در پشت سنسوجی، قرار داشتند.


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==

نسخهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۵۵

تاریخ توکیو (انگلیسی: History of Tokyo)، پایتخت ژاپن و بزرگ‌ترین شهر آن، به حدود ۴۰۰ سال پیش بازمی‌گردد. این شهر در ابتدا با نام ادو شناخته می‌شد و پس از استقرار شوگون‌سالاری توکوگاوا توسط ایه‌یاسو توکوگاوا در سال ۱۶۰۳، شروع به شکوفایی کرد. ادو به عنوان مرکز سیاسی و فرهنگی ژاپن، در میانه قرن هجدهم به یک شهر بزرگ با جمعیتی بیش از یک میلیون نفر تبدیل شد. در طول این مدت، امپراتور در کیوتو، که پایتخت رسمی کشور بود، اقامت داشت.

دوره ادو تقریباً ۲۶۰ سال تا زمان اصلاحات میجی در سال ۱۸۶۸ ادامه یافت. در این زمان، شوگون‌سالاری توکوگاوا پایان یافت و حکومت امپراتوری ژاپن احیا شد. امپراتور به ادو نقل مکان کرد و نام شهر به توکیو (به معنای "پایتخت شرقی") تغییر یافت.

در سال ۱۹۲۳، توکیو به شدت توسط زمین‌لرزه بزرگ کانتو آسیب دید و بعداً در طول جنگ جهانی دوم، حملات بمباران متفقین خسارات زیادی به شهر وارد کرد. با این حال، توکیو پس از جنگ به سرعت بازسازی شد و به یک کلان‌شهر مدرن و پررونق تبدیل شد.

امروزه، توکیو به عنوان یکی از مهم‌ترین مراکز اقتصادی، مالی و فرهنگی جهان شناخته می‌شود و به دلیل ترکیبی از سنت و مدرنیته، مقصدی محبوب برای گردشگری از سراسر جهان است.

دید کلی

مناطق ویژه توکیو، بخشی از استان توکیو

تاریخچه توکیو، استان پایتخت و بزرگ‌ترین شهر ژاپن، با بقایای باستان‌شناسی در این منطقه که قدمت آن به حدود ۵۰۰۰ سال پیش بازمی‌گردد، آغاز می‌شود. قدیمی‌ترین معبد توکیو احتمالاً معبد سنسوجی در آساکوسا است که در سال ۶۲۸ تأسیس شد. نام اصلی شهر، ادو، برای اولین بار در قرن دوازدهم ظاهر می‌شود. قلعه ادو از سال ۱۴۵۷ تا ۱۶۴۰ ساخته شد و مرکز شهر بود. توکوگاوا ایه‌یاسو پس از پایان فتح هونشو پس از نبرد سکیگاهارا، ادو را به عنوان پایتخت جدید انتخاب کرد. سلطنت ژاپن در کیوتو به یک نهاد نمادین تبدیل شد، زیرا قدرت واقعی کشور به شوگون‌سالاری توکوگاوا ادو داده شد. در دهه ۱۶۵۰، ادو به بزرگ‌ترین شهر ژاپن تبدیل شد و تا سال ۱۷۲۰، بزرگ‌ترین شهر جهان بود. آتش‌سوزی بزرگ میراکی در سال ۱۶۵۷ حدود ۱۰۸۰۰۰ نفر را کشت.

پس از اردوکشی ناخدا پری در سال ۱۸۵۴، در مورد حکومت ژاپن اختلاف نظر وجود داشت. این منجر به جنگ بوشین و بازسازی می‌جی شد: سقوط ادو، و قدرت‌های سلطنت امپراتوری در ادو، که به توکیو تغییر نام داد، بازگردانده شد. در قرن بیستم، شهر توسط زمین‌لرزه بزرگ کانتو و بمباران توکیو در طول جنگ جهانی دوم ویران شد. بیش از ۱۰۰۰۰۰ نفر در بمباران توکیو توسط ایالات متحده جان باختند. پس از تسلیم ژاپن در سال ۱۹۴۵، آمریکا تا سال ۱۹۵۲ ژاپن را اشغال کرد. معجزه اقتصادی پس از جنگ و بازی‌های المپیک تابستانی ۱۹۶۴ به شهر اجازه بازسازی و رشد داد. نیازهای حمل و نقل شهر با اتصال شرکت متروی توکیو، متروی توئی و شینکانسن برآورده شد. در سال ۱۹۹۰، کشور وارد دوره رکود اقتصادی به نام دهه از دست رفته (ژاپن) شد. دنیاگیری کووید-۱۹ باعث کاهش بازی‌های المپیک تابستانی ۲۰۲۰ شد. بر اساس برآوردهای سازمان ملل متحد، توکیو در سال ۲۰۱۸ با ۳۷۴۶۸۰۰۰ نفر فهرست پرجمعیت‌ترین شهرها بود. با قضاوت بر اساس محدوده شهری، دوازدهمین شهر بزرگ با ۱۳۵۱۵۲۷۱ نفر بود.

دوره پیش از توکوگاوا

کوزه‌ای از دوره یایویی (۳۰۰ قبل از میلاد تا ۳۰۰ پس از میلاد) که در کوگاهارا، اوتا-کو، توکیو یافت شد

منطقه توکیو از دوران باستان محل سکونت انسان‌ها بوده است. احتمالاً ساکنان اولیه این منطقه قوم آینو، بومیان ژاپن بودند. این قوم قبل از تسلط ژاپنی‌ها بر این سرزمین، در تمامی مناطق ژاپن امروزی می‌زیستند. نام‌های آینویی که در داخل و اطراف توکیو یافت شده‌اند، این نظریه را تأیید می‌کنند.

بقایای باستانی مانند سفال، استخوان‌های تراش‌خورده و لوح‌های گلی مربوط به عصر برنز (حدود ۵۰۰۰ سال پیش) در منطقه اوموری کشف شده‌اند. همچنین، دانه‌های برنج و کاه سوخته مربوط به دوره یایویی در نزدیکی ایستگاه نزوی پیدا شده‌اند که نشان می‌دهد این منطقه قدیمی‌ترین مکان کشاورزی در توکیو است. علاوه بر این، مقبره‌هایی مانند هورایسون کوفون (قرن چهارم) و نوگه اوتسوکا (قرن پنجم) نشانگر وجود تمدن‌های باستانی در این منطقه هستند. اشیاء یافت شده در اطراف این مقبره‌ها نشان می‌دهد که این مکان‌ها محل دفن رهبران قدرتمند منطقه بوده‌اند.

در ابتدا، ساکنان توکیو با شکار و جمع‌آوری غذا امرار معاش می‌کردند، که این موضوع از طریق گلدان‌های اولیه کشف شده که برای ذخیره آجیل استفاده می‌شدند، قابل تأیید است. اما با گذشت زمان و توسعه کشاورزی در مناطق نزدیک به محل سکونتشان، وابستگی آن‌ها به شکار و جمع‌آوری کاهش یافت.

منطقه کانتو به دلیل زمین‌های مسطح و حاصلخیز و همچنین وجود منابع آب فراوان، برای کشت برنج بسیار مناسب بود. این منطقه به دلیل موقعیت جغرافیایی خود، از حملات مهاجمان آسیایی در امان بود. سه روستای اولیه که در کنار رودخانه‌های سومیدا، آراکاوا و ادوگاوا شکل گرفتند، هسته اولیه شهر ادو (توکیو امروزی) را تشکیل دادند. با این حال، این منطقه همواره در معرض بلایای طبیعی بوده است.

در سال ۶۲۸ میلادی، دو برادر ماهیگیر به نام‌های هینوکومه و هاماناری تاکناری، مجسمه طلایی الهه رحمت (گوان یین) را از رودخانه سومیدا پیدا کردند و آن را به ارباب خود، هاجی-نو-ناکاموتو تقدیم کردند. او تصمیم گرفت این مجسمه را در معبدی به نام سنسوجی در آساکوسا نصب کند. این معبد که در سال ۶۴۵ تکمیل شد، احتمالاً اولین معبد مذهبی ژاپن است. اگرچه معبد سنسوجی در طول جنگ جهانی دوم تخریب شد، اما بعدها بازسازی شد و امروزه به عنوان نمادی از مقاومت و تجدید حیات ژاپن پس از جنگ شناخته می‌شود.

در سال ۶۴۶ میلادی، منطقه مرتفع توکیو به نام "موساشی" ثبت شد که احتمالاً از کلمه آینویی "muzasi" به معنای "بیابان علف‌های هرز" گرفته شده است.

در قرن هشتم میلادی، «فوچو» محل سکونت فرماندار «ولایت موساشی» بود. جاده‌ای از کوزوکه (استان گونما امروزی) تا فوچو از میان دشتی خالی از سکنه احداث شد. در همین قرن، کره‌ای‌ها به این دشت مهاجرت کردند، که نام «کوماگوری»، نزدیک هان‌نو امروزی، گواه این موضوع است.

در سال ۷۳۷، امپراتور شومو نارا دستور ساخت یک معبد و صومعه بوداگرایی ژاپنی در هر منطقه‌ای که مردم یاماتو در آن زندگی می‌کردند را صادر کرد. این امر منجر به ساخت معبد کوکوبونجی در غرب توکیوی امروزی شد که بقایای آن هنوز قابل مشاهده است.

در نوشته‌های دوره هی‌آن، از جمله کتاب مان‌یوشو، به طبیعت توکیو اشاره شده است. همچنین، آریوارا نو ناریهیرا در سال ۸۸۰ میلادی از استفاده از کشتی برای عبور از رود سومیدا یاد می‌کند. شعر ناریهیرا دربارهٔ مرغان دریایی بر فراز سومیدا احتمالاً منشأ استفاده از پرنده به عنوان یکی از نمادهای توکیو است.

در قرن دهم، تایرا نو ماساکادو، یکی از اعضای خاندان سلطنتی خاندان تایرا، با همسایگان خود که از نسل امپراتوری بودند، به ویژه خاندان میناموتو، وارد جنگ شد. در سال ۹۳۸، ارتش او پایگاه دولتی در استان مجاور را تصرف کرد و او را به حاکم منطقه کانتو تبدیل کرد. این اقدام تهدیدی برای قدرت امپراتور بود و در نهایت در سال ۹۴۰ به قتل ماساکادو منجر شد. جنگ بین تایرا و میناموتو بعدها به یک جنگ داخلی تمام‌عیار (جنگ گنپی) تبدیل شد.

در قرن یازدهم، کانتو محل سکونت مهاجران جدیدی از جمله خاندان شیبویا بود که دژی ساختند که بعدها نام منطقه شیبویا در توکیوی امروزی از آن گرفته شد. بانوی ساراشیما، دختر تاکاسوئه، در کتاب ساراشینا نیکی دربارهٔ مهاجرت خود از کیوتو (پایتخت وقت ژاپن) به استانی در شمال غربی در سال ۱۱۲۰ می‌نویسد. او طبیعتی شبیه به توکیو را توصیف می‌کند و به مکانی به نام تاکشیبا اشاره می‌کند که تصور می‌شود در میتا امروزی باشد. در این دوره، قبایل رقیب منطقه، زمین را بین خود تقسیم کردند. این مناطق «شوئن» نامیده می‌شدند.

در قرن دوازدهم، جامعه‌ای قرون وسطایی در اطراف توکیو شکل گرفت که توسط یک اشرافیت بوروکراتیک اداره می‌شد. این جامعه در قلمرو کوکو در موساشی قرار داشت و مرکز آن در فوچو بود. نام «ادو» برای اولین بار در این دوره استفاده شد که احتمالاً به معنای «دروازه خلیج» یا چیزی مشابه آن بوده و به خلیج توکیو اشاره دارد. اولین استفاده ثبت شده از این کلمه زمانی بود که مردی به نام چیچیبو شیگه‌تسو نام خود را به ادو تغییر داد. او احتمالاً نام خود را از خانه‌اش، تپه‌ای در کنار دریا در کوجیماچی، گرفته است. ارباب قرن دوازدهمی، ایمای کانه‌هیرا، نیز در محل اقامت شیگه‌تسو زندگی می‌کرد.

یکی از اعضای خاندان میناموتو در دربار امپراتوری، میناموتو نو یوریتومو، در سال ۱۱۹۰ از دربار جدا شد. او در کاماکورا، کاناگاوا، جنوب ادو، اولین شوگون‌سالاری ژاپن را تأسیس کرد که یک سیستم حکومتی فئودالی مبتنی بر قانون جنگجویان بود. یکی از ملازمان او ادو شیگه‌ناگا، پسر شیگه‌تسو بود. شیگه‌ناگا توسط شوگون‌سالاری به زمین‌هایی در اطراف ادو، از جمله روستای کیتامی پاداش داده شد. در سال ۱۱۹۵، خاندان میناموتو خاندان تایرا را شکست داد (نبرد دان نو اورا). جاده‌ای از کاماکورا به ادو و جاده کوزوکه-فوچو توسط گروه‌های مسلح در راه جنگ در قرون وسطی استفاده می‌شد.

    • دوره‌های کاماکورا و موروماچی**

پس از سال ۱۱۹۵، شاخه‌ای از میناموتو که در کوزوکه ساکن شده بودند، در نهایت به خاندان توکوگاوا تبدیل شدند که از قرن هفدهم تا نوزدهم بر ادو حکومت می‌کردند.

در حدود سال ۱۴۳۹، خاندان اوئه‌سوگی در کانتو از دو خانواده تشکیل شده بود: یامانوچی و اوگیگایاتسو، که بین متحد یا دشمن بودن تغییر می‌کردند. یامانوچی کنترل فرماندار کانتو را که در کاماکورا زندگی می‌کرد، به دست آورد و اوگیگایاتسو از آنها حمایت کرد. اوتا دوکان در سال ۱۴۵۵ به عنوان ملازم رئیس اوگیگایاتسو، ساداماسا، که به شوگون‌سالاری آشیکاگا در کیوتو خدمت می‌کرد، منصوب شد. ساداماسا به او مأموریت داد تا «قلعه‌هایی» شبیه اردوگاه در سراسر دشت موساشی بسازد. در سال ۱۴۵۶، با ورود به ادو، خانواده ادو که هنوز در آنجا زندگی می‌کردند، از جنگ با اوئه‌سوگی اجتناب کردند و آنجا را ترک کردند. آنها به ملک خود در کیتامی نقل مکان کردند و زمین و قلعه خود را به دوکان واگذار کردند. ساخت قلعه ادو در سال ۱۴۵۷ در باغ شرقی کاخ امپراتوری توکیو امروزی آغاز شد. در غرب روستای ادو، در روستای دهقانی چیودا قرار داشت. این قلعه در یک نقطه استراتژیک بود، زیرا قابل دفاع و نزدیک به چندین مصب رودخانه بود. قایق‌ها می‌توانستند در نزدیکی قلعه لنگر بیاندازند. دهقانان چیودا برای ساخت و ساز به جای دیگری منتقل شدند. در آن زمان، قلعه بیشتر شبیه یک اردوگاه مربع با «خاکریزهای خاکی» بود که دارای پروژه‌های محوطه‌سازی، نرده‌ها، چند ساختمان و چاه بود. معابد و زیارتگاه‌ها در این نزدیکی ساخته شدند و اسکله به مرکزی برای کالاهای چینی تبدیل شد. نام چیودا بعدها به منطقه‌ای در مرکز توکیو داده شد.

پس از سال ۱۴۵۸، دوکان در منطقه ادو ماند، دشت را فتح کرد و با امپراتور مکاتبه برقرار کرد. در آن زمان، روستاهای هیبیا، اییگورا، ایویدا، میتا، ساکورادا، شیبا و تاکارادا وجود داشتند. پسوندهای «ta» یا «da» در نام مکان‌های ژاپنی نشان‌دهنده کشت برنج است. در مقطعی، دوکان زیارتگاه هاچیمان را بر روی تپه ایچیگایا ساخت. زیارتگاه دوم در کنار هاچیمان ساخته شد، که احتمالاً به خانواده او احترام می‌گذاشت، زیرا «مون» (نشان) آنها، گل کیکو (پلاتیکدن گراندیفلوروس)، وجود دارد. در اواخر قرن پانزدهم، یامانوچی و اوگیگایاتسو جنگیدند. دوکان به ساداماسا وفادار بود، اما ساداماسا به او مشکوک و حسود بود. در سال ۱۴۸۶، ساداماسا دوکان را به خانه خود دعوت کرد و او را به قتل رساند. مقبره دوکان در معبد دوشوئین در نزدیکی کوه اویاما است. او بنیانگذار ادو محسوب می‌شود و بناهای تاریخی متعددی برای او در تالار شهر توکیو و کاخ امپراتوری وجود دارد. خاندان اوتا پس از آن به مدت ۳۰۰ سال به عنوان اشراف خرده‌پا باقی ماندند.

تاریخ متأخرتر

دشت‌ها برای مسافران امن نبودند. راهزن اوادا دوگن در آنجا شهرت خطرناکی پیدا کرد. با این حال، روستاییان در شیبویا احتمالاً با او همدردی می‌کردند، زیرا او فراری از نبرد سال ۱۵۲۶ بود که به خاندان شیبویا پایان داد. تپه‌ای به نام دوگن‌زاکا از روی او نامگذاری شد که اکنون خیابانی در شیبویا است.

درگیری اوئه‌سوگی منجر به قدرت گرفتن خاندان هوجو در کانتو شد. در سال ۱۵۲۴، در کاواگوئه، هوجو اویتسونا علیه اوئه‌سوگی توموئوکی جنگید و قلعه ادو را تصرف کرد. این قلعه بعدها متعلق به خاندان کوگا بود. آشیکاگا شیگه‌ئوجی و سپس دوباره به هوجو رسید. نماینده هوجو در ادو تویاما کاگانائو بود. در سال ۱۵۶۳، نتیجه اوتا دوکان در تلاش برای بازپس‌گیری قلعه شکست خورد. برای مدت طولانی، این قلعه در مالکیت هوجو باقی ماند.

دوره آزوچی-مومویاما

از سال ۱۵۶۰ تا ۱۵۸۲، لشکر اودا نوبوناگا شوگون‌سالاری آشیکاگا را سرنگون کرد و نیمی از کشور را متحد کرد. او علاقه‌ای به ادو نشان نمی‌داد. جانشین نوبوناگا، تویوتومی هیده‌یوشی، فتوحات نوبوناگا را ادامه داد. هیده‌یوشی و فرمانده ارتش او، توکوگاوا ایه‌یاسو، در سال ۱۵۸۹ کنترل هوجو را به دست گرفتند. هیده‌یوشی به‌طور غیرمنتظره‌ای به ایه‌یاسو هدیه سرزمین‌های هوجو در کانتو را به عنوان یک تیول داد، اگر ایه‌یاسو سرزمین‌های خود را در جنوب به او می‌داد. این تلاشی برای خنثی کردن ایه‌یاسو به عنوان یک تهدید بالقوه با دور کردن او از کیوتو بود. در سال ۱۵۹۰، بازدید ایه‌یاسو از ادو برای مشروعیت شهر حیاتی تلقی شد. در سال ۱۵۹۸، پس از مرگ هیده‌یوشی، برای شوگون شدن بین ایه‌یاسو و ملازمان هیده‌یوشی مبارزه شد. ایه‌یاسو در نبرد سکیگاهارا در سال ۱۶۰۰ پیروز شد. ایه‌یاسو شروع به ساخت پایتخت یک دولت جدید در ادو کرد. او ساختار اجتماعی را دیکته کرد که منسفیلد آن را «بهترین جامعه فئودالی که جهان تا به حال شناخته» می‌نامد.

دوره توکوگاوا (قرن هفدهم)

دوره توکوگاوا زمانی آغاز شد که دربار امپراتوری ایه‌یاسو را در سال ۱۶۰۳ به عنوان شوگون منصوب کرد و شوگون‌سالاری توکوگاوا را آغاز کرد. کرسی امپراتوری و پایتخت رسمی ژاپن در کیوتو باقی ماند، اما امپراتور عملاً قدرتی نداشت. ایه‌یاسو حاکم واقعی ژاپن بود و ادو به عنوان پایتخت قدرتمند شد.

نظام سیاسی توکوگاوا بر کنترل‌های فئودالی و دیوان‌سالارانه استوار بود، بنابراین ادو فاقد یک دولت واحد بود. نظم اجتماعی از جنگجویان، دهقانان، صنعتگران و بازرگانان تشکیل شده بود که دو طبقه اخیر در اصناف سازماندهی شده بودند. بازرگانان از مناصب دولتی کنار گذاشته شدند، بنابراین آنها مرکز فعالیت اقتصادی خود را ایجاد کردند. ادو نسبت به گروه‌های طرد شده سختگیر بود. محدودیت‌هایی را برای افرادی که به عنوان کاواتا، اتا و هینین (غیرانسانی) شناخته می‌شدند، اعمال کرد. مقامات نظم طرد شده بوراکومین را برای کل ژاپن ایجاد کردند. ترس از «آلودگی» و «ناپاکی» به تعیین اینکه چه کسی مورد تبعیض قرار می‌گیرد کمک کرد. حتی در ژاپن مدرن، بسیاری از نوادگان بوراکومین فقیر هستند و در آراکاوا، سومیدا و تایتو زندگی می‌کنند.

برای اطمینان از جانشینی مسالمت‌آمیز، ایه‌یاسو در سال ۱۶۰۵ پسرش، توکوگاوا هیده‌تادا، و نوه‌اش، توکوگاوا ایه‌میتسو را به عنوان جانشینان خود انتخاب کرد. در سال ۱۶۱۶، ایه‌یاسو درگذشت و هیده‌تادا جانشین او شد. هیده‌تادا ساختار حکومت شوگون را به پایان رساند و ممنوعیت مسیحیت ایه‌یاسو را ادامه داد و اولین مسیحیان ژاپن را تحت این قانون اعدام کرد. برای اجرای این قانون، او کاری کرد که غربی‌ها فقط می‌توانستند در شهرهای ناگاساکی و هیرادو، ناگاساکی با ژاپن تماس بگیرند و آنها را از بقیه کشور (ساکوکو) منع کرد. در سال ۱۶۲۳، هیده‌تادا بازنشسته شد و ایه‌میتسو جانشین او شد. با این حال، هیده‌تادا تا زمان مرگش در سال ۱۶۳۲ در قدرت باقی ماند. دایمیوها دیگر قدرت شوگون را تهدید نمی‌کردند و ایه‌میتسو با حذف وظایف باقی‌مانده امپراتور، خود را تقویت کرد. او معیارهایی را در مورد نحوه اداره دولتش تعیین کرد.

توسعه در اوایل قرن

در اوایل قرن هفدهم، ۱۷۶ دایمیوهای فودای (اربابان داخلی) که از ایه‌یاسو در مبارزاتش حمایت کرده بودند، زمین‌هایی در نزدیکی قلعه ادو دریافت کردند تا در آنجا خانه‌های خود را بسازند. در مقابل، ۶۸ دایمیوهای توزاما (اربابان بیرونی) که از متحدان ایه‌یاسو نبودند، در مناطق حاشیه‌ای شهر ساکن شدند و برای حفظ بقا با یکدیگر متحد شدند.

حدود ۷۰ درصد از زمین‌های ادو به خانه‌های دایمیوها و سامورایی‌ها اختصاص داشت. معابد و زیارتگاه‌ها ۱۴ درصد از زمین‌ها را اشغال می‌کردند و تنها ۱۶ درصد برای مردم عادی باقی می‌ماند، در حالی که جمعیت آن‌ها بسیار بیشتر از سایر طبقات بود. بازرگانان با ساخت مغازه‌ها ثروت زیادی کسب کردند. طبقه خدمتکار در کوچه‌ها و خیابان‌های پشتی خانه‌های کوچکی اجاره می‌کردند که اورا ناگایا نامیده می‌شدند. این خانه‌ها از واحدهای کوچک تشکیل شده بودند که هر کدام تنها ۳ متر مربع مساحت داشتند و گاهی یک خانواده کامل در آن زندگی می‌کرد. مردان مجرد نیز برای نزدیک بودن به خانواده‌هایشان در روستا، اغلب در این خانه‌ها زندگی می‌کردند و در مشاغل سطح پایین کار می‌کردند. برخی از این مردان، رونین‌ها (سامورایی‌های بی‌ارباب) بودند که به دلیل تخلفات یا از دست دادن ارباب خود، از موقعیت اجتماعی خود محروم شده بودند و زندگی سختی داشتند. مناطق فقیرنشین شهر از امکانات اولیه مانند چاه، توالت و زباله‌دانی‌های مشترک برخوردار بودند و ساکنان آن با مشکلاتی مانند گرما و هجوم موش‌ها روبرو بودند. در مقابل، خانه‌های بازرگانان ثروتمند، مغازه‌داران و برندگان قرعه‌کشی معابد در خیابان‌های عریض‌تر و با امکانات بهتری ساخته می‌شدند.

در این دوره، سیستمی به نام سانکین کوتای (اقامت جایگزین) وجود داشت که بر اساس آن، دایمیوها مجبور بودند نیمی از سال را در ادو و نیمی دیگر را در استان خود زندگی کنند. این سیستم به عنوان یک استراتژی «تقسیم و حکومت» برای کنترل قدرت دایمیوها و جلوگیری از شورش آن‌ها اجرا می‌شد. ورود و خروج دایمیوها به ادو با جشن‌های بزرگ همراه بود و خانواده‌های آن‌ها به‌طور دائم در ادو زندگی می‌کردند. در جاده‌های اصلی ادو، موانعی وجود داشت که عبور زنان و ورود سلاح را ممنوع می‌کرد. این سیستم به تبدیل ادو به یک دژ نظامی مستحکم کمک کرد.

برنامه‌ریزی شهری

هم دایمیوهای فودای و هم توزاما موظف بودند نیروی کار، بودجه و مصالح لازم برای پروژه‌های ساختمانی را تأمین کنند. این پروژه‌ها که تنکا-فوشین (ساخت قلمرو) نامیده می‌شدند، شامل ساخت سیستم‌های آب‌رسانی و جاده‌هایی در اطراف شهر بودند که حمل و نقل کالا، رفت و آمد مقامات و بازرگانان را تسهیل می‌کرد و به مردم امکان می‌داد به راحتی به زیارت اماکن مقدس بروند.

ایه‌یاسو برای دفاع از شهر، خندق‌هایی با دیواره‌های شیب‌دار در اطراف آن ایجاد کرد. خاک مورد نیاز برای ساخت این خندق‌ها از شبه جزیره ایزو با ۳۰۰۰ کشتی به اسکله منتقل می‌شد و سپس توسط کارگران با گاری‌های گاوی به محل مورد نظر حمل می‌شد. این خندق‌ها از رودخانه کاندا منشعب می‌شدند و با ایجاد یک مرکز محافظ در اطراف قلعه ادو، شهر را غیرقابل نفوذ می‌کردند. ساخت قلعه ادو در سال ۱۶۰۶ آغاز شد و در سال ۱۶۴۰ به پایان رسید. این قلعه مهم‌ترین مکان شهر بود و معابد بودایی رو به آن ساخته می‌شدند. گسترش شهر باعث شد تا زیارتگاه مورد علاقه ایه‌یاسو به کاندا منتقل شود.

سه منطقه اصلی در اوایل دوران شوگون‌سالاری شکل گرفتند: هاراجوکو، مارونوئوچی و شینجوکو. هاراجوکو منطقه‌ای برای اقامت سامورایی‌های ملازم بود که در نزدیکی یک پادگان محافظ جدید در جاده غربی شهر ایجاد شد. با یک چرخ آبی از رودخانه سومیدا آبیاری می‌شد، اما زمین برای کشاورزان که فقیر شدند چندان مفید نبود. مارونوئوچی (درون خندق) پس از سال ۱۶۳۵ نامگذاری شد، زمانی که قلعه ادو در حال گسترش بود و بسیاری از دایمیوها به خانه‌هایی بین دیوارهای قلعه و خندق نقل مکان کردند. برخی دیگر به روستای یوتسویا، محل یک برج دیدبانی در جاده‌ای به داخل شهر، نقل مکان کردند که در نهایت شینجوکو شد.

دین و توسعه

نقشه شهر شبیه یین یانگ تائوئیسم بود که در شینتو نیز وجود داشت. علم پیشگویی چینی ویژگی‌های مختلف شهر را تعیین می‌کرد؛ شرق، خانه اژدهای نیلگون، به یک آبراه نیاز داشت که از سومیدا استفاده می‌کرد. غرب ببر سفید به یک بزرگراه اصلی نیاز داشت، اما این جاده قبلاً جاده توکایدو بود. جنوب ققنوس سرخ به یک برکه نیاز داشت که جانشین خلیج توکیو شد. شمال جنگجوی سیاه و گنبو به یک کوه نیاز داشت؛ از کوه فوجی استفاده شد، اما در غرب قرار داشت. کل شهر با چرخش ۹۰ درجه خلاف جهت عقربه‌های ساعت ساخته شد و بعداً دروازه اصلی اوتمون قلعه از جنوب به شرق منتقل شد. جاده‌های قابل توجه دیگر عبارت بودند از کوشو-کایدو در غرب، که از ادو تا ناگانو (اولین توقف آن شینجوکو بود)، دایسندو در جنوب غربی و ناکاسندو در شمال شرقی.

در سال ۱۶۲۴، توکوگاوا هیده‌تادا از تنکای خواست تا معبدی در گوشه شمال شرقی اوئنو بسازد. آن جهت «منبع شر» بود، بنابراین برای مسدود کردن آن، کیمون (دروازه شیطان) ساخته شد. این معبد، کان‌ای-جی خواهد بود. شوگون‌های بعدی به ساخت موانعی در آنجا ادامه دادند و ۳۶ معبد فرعی اضافه کردند. قرار بود شر به صورت مورب جریان یابد، اما در جنوب شرقی کان‌ائی‌جی، معبد جودو-شو، معبد زوجو قبلاً در شیبا در سال ۱۵۹۸ ساخته شده بود. مجتمع زوجو-جی بزرگ بود و توسط ۴۸ معبد فرعی و دو مقبره شوگون احاطه شده بود. بسیاری از فرقه‌های مذهبی در شهر، از جمله شوگندو، خود را وقف پرستش کوه فوجی یا خدایان آن کردند. این کوه از نظر بسیاری نزدیکترین قله به بهشت بود و در معابد آنها که خدایان کوه را می‌پرستیدند، یک فوجی مینیاتوری برای مردم ایجاد شد تا زمانی که نمی‌توانستند از کوه واقعی بالا بروند، از آن بالا بروند. در هر «روز باز شدن کوه» از بالای مینیاتورها به خورشید دعا می‌شد.

شبکه‌های آب

خلیج کوچک هیبیا در شرق با استفاده از خاک تپه شمالی سوروگادای پر شد. زمین‌های جدید با خاک تپه‌های یامانوته در شمال و غرب ایجاد شدند و کانال دوسانبوری برای جابجایی مصالح ساختمانی ایجاد شد. ساخت کانال توسط ایه‌یاسو برای آزمایش وفاداری حامیانش و کاهش منابع رقبای مشکوک او استفاده شد. تلاش‌های اولیه برای حفر چاه‌ها فقط آب شور به همراه داشت، بنابراین کاندای جوسوی ساخته شد. این یک سیستم آب ۱۷ کیلومتری بود که از بیش از ۳۶۰۰ قنات فرعی تشکیل شده بود. بخش‌های زیرزمینی از الوارهای توخالی برای انتقال آب به هر چاه استفاده می‌کردند. این شبکه برای اولین بار در دوران کانه‌ای عملیاتی شد و پیشرفته‌تر از شبکه‌های آبی اروپا بود. بعداً کاندای جوسوی به ظرفیت خود رسید، بنابراین تاماگاوا جوسوی در تاما از سال ۱۶۵۲ تا ۱۶۵۴ ساخته شد. این کانال ۸۰ کیلومتر طول داشت و آب را از تمام نقاط شهر منتقل می‌کرد. برای بهبود کیفیت آب با توقف دفع زباله در رودخانه‌ها، کلبه‌ها و توالت‌های نزدیک رودخانه‌ها حذف شدند.

سلامت و غذا

در یک سال معمولی، رودخانه سومیدا دو بار طغیان می‌کرد و در مناطق مجاور گل ایجاد می‌کرد. شبکه آبی پشه‌هایی را ایجاد کردند که در تابستان به ادو هجوم می‌آوردند. یک بازار ماهی بزرگ در شیبا فعالیت می‌کرد. درست در خارج از قلعه، یوکایچی (بازار روز چهارم) ماهی را از کاماکورا می‌فروخت. در بازارهای ماهی، حشرات و جوندگان رایج بودند. این امر به بیماری‌های سرخک، آبله و بری‌بری کمک کرد. بری بری به دلیل کمبودهای تغذیه‌ای در رژیم غذایی رایج که فقط شامل برنج سفید بود، ایجاد می‌شد. به آن «بیماری ادو» می‌گفتند. بزرگ‌ترین انبارهای برنج این شهر در کورامای بود، جایی که برنج از حوزه‌ها قبل از رفتن به شوگون نگهداری می‌شد. تاجران برنج ثروتمند شدند. گوشت معمولاً به دلیل اعتقادات بودایی خورده نمی‌شد، اما به عنوان یک اکسیر استفاده می‌شد و می‌توان آن را در بازار شکارچیان یوتسویا یا در قصابی‌های نزدیک «پل کوما دوم» خریداری کرد.

مرگ و جنایت

شهروندان شریف در قبرهای خانوادگی در معابد دفن می‌شدند، اما مجرمان اعدام می‌شدند. به‌طور کلی، اعدام‌ها در زندان شهر در کودنماچو انجام می‌شد، اما مصلوب شدن و سوزاندن در آتش در محل اعدام سوزوگاموری شیناگاوا انجام می‌شد، جایی که ۱۵۰۰۰۰ نفر قبل از توقف این عمل در اواسط قرن نوزدهم جان باختند. برخی از محل‌های اعدام در کنار جاده توکایدو قرار داشتند و به مسافران هشدار می‌دادند. مکان دیگر، محل اعدام کوتسوکاپارا در شمال شرقی بود که در سال ۱۶۵۱ در نزدیکی می‌نامی سنجو افتتاح شد. ۲۰۰ هزار سر روی تیرک‌ها در آنجا به نمایش گذاشته شد. گروه‌هایی که اجساد را، چه آبرومند و چه بی‌آبرو، از بین می‌بردند، هینین و اتا بودند. نوادگان آنها بوراکومین بودند.

پل نیهونباشی که در سال ۱۶۰۳ ساخته شد، نقطه شروع جاده توکایدو و بنابراین بسیاری از جاده‌های اصلی بود. این به نقطه صفر برای اندازه‌گیری فاصله تبدیل شد. انتهای پل تابلوهای مهمی داشت. زناکاران و متخلفان جنسی در انتهای جنوبی در غل و زنجیر قرار گرفتند. در همان نزدیکی، قاتلان با سرهای بیرون زده از زمین دفن شدند. یک اره در همان نزدیکی قرار داده شد و هر کسی می‌توانست از اره برای بریدن سر استفاده کند، که روی نیزه‌ای روی پل قرار می‌گرفت. این روش‌ها به‌طور مؤثری مانع از جرم شدند. منطقه مجاور تحت رهبری خاندان میتسویی به یک منطقه تجاری تبدیل می‌شود.

بلاهای «طبیعی»

آتش‌سوزی بزرگ می‌رکی در ۱۸ ژانویه ۱۶۵۷ آغاز شد. این آتش به دلیل بادهای خشک زمستانی ژاپن و سازه‌های چوبی شهر گسترش یافت. آتش در صبح، در یک مراسم جن‌گیری در معبد هونمیو-جی در هونگو، برای یک کیمونو که توسط سه زن که زودتر از موعد فوت کرده بودند پوشیده شده بود، آغاز شد. باد، آتش را از کیمونو به سقف معبد مجاور آورد. بادهای شدید غربی آتش را به کاندا-سوروگادای و یوشیما، و سپس آساکوسا، کوبیکیچو، نیهونباشی و تسوکوداجیما برد. آن آتش خاموش شد، اما آتش دومی در کویشیکاوا، منطقه سامورایی‌ها، قلعه ادو و بسیاری از خانه‌های جنگجویان را ویران کرد. زندانیان در زندان کودنماچو و مقامات به توافقی رسیدند که زندانیان آزاد شوند و در معبد مجاور ملاقات کنند. پس از آزادی، مقامات دیگر تصور کردند که زندانیان در تلاش برای فرار و غارت شهر هستند. دروازه‌های شهر بسته شد و غیرنظامیان در داخل گرفتار شدند. آن شب، محله کوجیماچی آتش‌سوزی‌های بیشتری داشت. آتش‌سوزی‌ها برای روز دوم ادامه یافت. برنج از انبارهای شوگون بین شهروندان توزیع شد. یک روز بعد برف بارید و بسیاری از مردم بر اثر گرسنگی (با وجود توزیع برنج) و سرمازدگی جان خود را از دست دادند. دو سوم ساختمان‌های شهر ویران شد: ۱۲۰۰ خانه بازرگانان، ۹۳۰ اقامتگاه دایمیو، ۳۵۰ معبد و زیارتگاه و ۶۱ پل. ۱۰۸۰۰۰ نفر جان باختند.

به آتش‌سوزی‌های ادو، «ادو نو هانا» (گل‌های ادو) می‌گفتند. در سال ۱۶۸۸، آتش‌سوزی دیگری در ادو به مدت ۴۵ روز ادامه داشت و در سال ۱۶۹۴ هم زلزله و هم آتش‌سوزی رخ داد.

توسعه در اواخر قرن

یوتسویا پس از آتش‌سوزی به شینجوکو (اقامتگاه جدید) تغییر نام داد، زیرا برای بسیاری از افرادی که خانه‌هایشان در آتش‌سوزی ویران شده بود و نیاز به نقل مکان به یوتسویا داشتند، که آسیبی ندیده بود، یک «اقامتگاه جدید» بود.

این شهر با خیابان‌های وسیع‌تر و آتش‌شکن بازسازی شد و بازرگانان مجبور شدند خانه‌ها و مغازه‌های خود را با گچ نسوز کنند. چوب‌فروشی‌ها از هاتچوبوری به باتلاق فوکاگاوا منتقل شدند که کمتر آتش‌زا دیده می‌شد. این امر منجر به احیای زمین، اسکله‌ها و انبارهای جدید و حرکت شیتاماچی به سمت شرق شد. خاک سوخته از میراکی و سایر آتش‌سوزی‌ها برای احیای باتلاق‌ها استفاده شد. بازسازی باعث شد که غول‌های چوب مانند بونزائمون کینوکونیا پول قابل توجهی به دست آورند. پل ریوگوکو باشی بر روی رودخانه سومیدا ساخته شد و توسعه در شرق شهر آغاز شد. گسترش به این معنی بود که مناطق سابق روستایی اکنون شهری شده‌اند. بین پل نیهونباشی و پل ادوباشی همسایه، جاده ادوباشی محل فعالیت‌های زیادی شد.

در دهه ۱۶۵۰، ادو با جمعیتی بالغ بر ۵۰۰ هزار نفر به بزرگ‌ترین شهر ژاپن تبدیل شد. مهاجران از نقاط دیگر ژاپن به این شهر می‌آمدند. با رشد مناطق اطراف دژ مرکزی، دو جامعه قابل توجه شکل گرفتند: یامانوته و شیتاماچی. دو جامعه شیتاماچی، نیهونباشی و کیوباشی بودند. فروشگاه بزرگ کالاهای نیهونباشی که در سال ۱۶۶۲ ساخته شد، شیروکیا، به فروشگاه بزرگ توکیو تبدیل شد. برخی از ساکنان جدید شهر خارجی بودند. از سال ۱۶۶۰ تا ۱۷۹۰، تاجران هلندی که محدود به جزیره دجیما در ناکازاکی بودند، مجبور شدند سفرهای سالانه نمایندگی به ادو داشته باشند و هنگام ورود مراسم خاصی را انجام دهند. پس از سال ۱۷۹۰، آنها مجبور بودند هر چهار سال یکبار این سفرها را انجام دهند. همچنین از هلندی‌ها خواسته شد که یک گزارش سالانه از رویدادهای جهان ارسال کنند، که تا اواسط قرن نوزدهم، زمانی که ژاپن درهای خود را به روی خارجی‌ها گشود، ادامه یافت.

یکی از چهره‌های برجسته آن زمان یائویا اوشیچی، دختر یک بقال بود که به یک قهرمان محلی تبدیل شد. عناصر داستان او در طول زمان ساخته شد. پس از وقوع آتش‌سوزی در نزدیکی خانه والدینش در زمستان ۱۶۸۲، مغازه خانواده‌اش ویران شد و آنها به معبد انجو-جی نقل مکان کردند که اوشیچی آن را دوست داشت. پس از اینکه اوشیچی مجبور شد به خانه بازگردد، خانه خود را به آتش کشید به این امید که به انجو-جی بازگردد. او را به زندان انداختند. او که نمی‌توانست دور از انجو-جی زندگی کند، دروغ گفت که بزرگتر است تا حکم اعدام دریافت کند و در طول راهپیمایی‌اش به سوزوگاموری مورد توجه قرار گرفت.

محله‌های چراغ قرمز

پس از آتش‌سوزی میراکی، شهر سعی کرد تئاترها و منطقه چراغ قرمز یوشیوارا («محل‌های انحطاط اخلاقی») را با انتقال آنها از آساکوسا، شرق قلعه، به شمال شرقی منحل کند. با این حال، با قایق‌های چوکیبونه از یاناگیباشی، و از طریق رودخانه کاندا و کانال سانیا می‌توان به آن‌ها رسید. به دلایل سهولت و اقتصادی، کارآفرینان یوشیوارا را به یک منطقه شهری بدون مجوز تبدیل کردند. این منطقه در شب باز بود که به نفع صاحبان فاحشه‌خانه بود. مقامات دوست نداشتند که چگونه این منطقه به یک سطح اجتماعی تبدیل شد، زیرا قوانین اجتماعی مبتنی بر طبقه آن زمان در آنجا برای مردان اعمال نمی‌شد. تنها شرط ورود، هزینه ورودی بود و کلاه‌های آساگاما برای پنهان کردن هویت افراد فروخته می‌شد.

شمار روسپیان در آنجا تا سال ۱۷۸۰ به ۴۰۰۰ نفر و تا سال ۱۸۶۸ به ۷۰۰۰ نفر رسید. طبقات فاحشه‌ها وجود داشت. طبقات پایین‌تر عبارت بودند از جی‌رورو و سانچا. تایو که رتبه بالاتری داشتند، بسیار ماهرتر، شیک‌تر و خوش‌صحبت‌تر بودند. روسپیان اغلب به بیماری‌های آمیزشی مبتلا می‌شدند. وقتی آنها می‌مردند، به‌طور گسترده سوگواری نمی‌شدند و بسیاری در یک قبر بی‌نشان در معبد جوکان-جی در مینوا، یک منطقه کارگری در شمال دفن می‌شدند. اجساد آنها توسط کارکنان روسپی‌خانه از روی دیوار به داخل معبد انداخته می‌شد.

در فوکاگاوا، منطقه‌ای در شرق شهر و خارج از محدوده قضایی آن، انبارها و چوب‌فروشی‌های جدید باعث شد که تعداد مردان بسیار بیشتر از زنان باشد. این امر باعث ایجاد بازار برای مغازه‌ها و چایخانه‌هایی شد که توسط روسپی‌ها اداره می‌شد. روسپی‌های درجه پایین در خیابان‌های پشتی منطقه زندگی می‌کردند و خود را در پنجره‌ها به نمایش می‌گذاشتند. فوکاگاوا تنها در دهه ۱۸۰۰ رونق گرفت. تا آن زمان، این منطقه با طبقه پایین و یوشیوارا، طبقه بالا مرتبط بود. یک منطقه چراغ قرمز در شینجوکو از سال ۱۶۹۸ تا ۱۷۱۸ فعالیت می‌کرد، زمانی که بسته شد. این باعث تعطیلی شهر شد. ۵۰ سال بعد بازگشایی شد و در نهایت به یکی از مناطق برجسته شهر تبدیل شد.

هنر و سرگرمی

یوشیوارا خانه هنرمندان جوان بود و به «مرکز فرهنگ جایگزین» تبدیل شد و سبک‌های مد جدیدی را ایجاد کرد. یکی از این هنرمندان، هنرمند اوکی‌یو-ئه، هیشیکاوا مونوروبو بود. هنرمند دیگری که زندگی خیابانی ادو را به تصویر می‌کشید، سوزوکی هارونوبو بود. با ارزان‌تر شدن کاغذ و امکان خواندن برای افراد بیشتر، صحنه ادبی در اواخر قرن در حال رشد بود. کتابفروشان بزرگ اولین بار در سال ۱۶۵۰ ظاهر شدند و سبک‌های داستانی و غیرداستانی زیادی از جمله آثار کنفوسیوس را منتشر کردند. پزشکان کتاب‌هایی در مورد پیشرفت‌های پزشکی غرب خریداری کردند. دو نویسنده بزرگ، ماتسوئو باشو و ساکو بودند. کتاب‌ها را می‌توان یا گران‌قیمت در کتابفروشی‌ها خریداری کرد یا با فروشندگان سیار ارزان اجاره کرد. تا دهه ۱۸۳۰، زمانی که این شهر بیش از ۸۰۰ کتابفروش داشت، نرخ باسوادی در ادو یکی از بالاترین نرخ‌ها در جهان بود.

سرگرمی زنده

تئاتر کابوکی محبوب شد. در ابتدا توسط زنان اجرا می‌شد و با فحشا و نافرمانی همراه بود. مقامات از کابوکی متنفر بودند. اولین تئاتر کابوکی در سال ۱۶۲۴ در ناکاباشی افتتاح شد، اما به قلعه نزدیک بود، بنابراین مجبور شد به نگیچو (نینگیوچوی امروزی) و سپس به ساکایچو منتقل شود. مقامات نتوانستند از شر کابوکی خلاص شوند. تا سال ۱۷۱۴، سه تئاتر بزرگ در اطراف ساکایچو، ایچیمورا-زا، موریتا-زا و ناکامورا-زا وجود داشت. همان‌طور که در اوایل قرن هفدهم به جریان اصلی تبدیل شد، به دلایل مختلف، مردان شروع به ایفای نقش در کابوکی کردند. کابوکی‌مونو مردانی بودند که در خارج از تئاتر لباس تئاتر می‌پوشیدند، که مردم عادی را خوشحال می‌کرد و مقامات را آزرده می‌کرد. یکی از بازیگران اصلی ایچیکاوا دانجورو اول بود که شخصیت‌های قهرمان و مردانه را بازی می‌کرد و هنوز هم مورد تحسین بازیگران مدرن است.

برای شهروندان طبقه پایین مانند روسپی‌های یوشیوارا، سرگرمی‌های مقرون به صرفه‌تر در یوسه (سالن‌های برنامه‌های رنگارنگ) در دسترس بود که دارای کمدین‌ها، رقصندگان، شعبده‌بازان و قصه‌گویان بودند. هیروکوجی (فضاهای باز) نیز در نزدیکی خیابان‌های اصلی و پل‌ها مشابه بودند. مهم‌ترین هیروکوجی در انتهای غربی پل ریوگوکو بر روی سومیدا بود. دو فضای دیگر در گوشه جنوب شرقی برکه شینوبازو و در اوکویاما، قطعه زمینی در پشت سنسوجی، قرار داشتند.

جستارهای وابسته

منابع

پیوند به بیرون