باقر مؤمنی
باقر مؤمنی | |
---|---|
زادهٔ | ۲۳ اردیبهشت ۱۳۰۵ |
ملیت | ایرانی |
دیگر نامها | محمد باقر مؤمنی |
پیشه(ها) | مترجم، تاریخنگار و پژوهشگر سیاسی |
آثار | ایران در آستانه انقلاب مشروطیت |
همسر | اکرم فرمهینی |
فرزندان | انوشه مؤمنی |
محمد باقر مؤمنی (۲۳ اردیبهشت ۱۳۰۵ در کرمانشاه -) مترجم، تاریخنگار، پژوهشگر سیاسی و فعال سیاسی چپ است. وی مدتی در حزب توده ایران عضویت داشته و سپس از این حزب جدا شدهاست.
زندگی
تولد و زندگی در کرمانشاه
محمد باقر مؤمنی در سال ۱۳۰۵ کرمانشاه به دنیا آمد. تاریخ تولدش به درستی مشخص نیست و بین روزهای ۱۲ اردیبهشت تا ۲۱ خرداد (۱۳ مه تا ۱۱ ژوئن) اتفاق افتادهاست. با این حال وی روز ۱ مه (۱۱ اردیبهشت) را روز تولد خود معرفی کردهاست. خانوادهٔ وی خانوادهای مذهبی بوده و پدرش به نام محمد نقی مردی مذهبی بود که چون باسواد و کاردان بود در دستگاه شیخ محمدهادی جلیلی کرکوکی زنگنه، روحانی آن زمان کرمانشاه به پیشکاری رسیده بود. وی از مادر خود به نام ملوس، به عنوان زنی محکم، بیباک و خویشتندار یاد میکند. محمد باقر مؤمنی پسر دوم خانواده بود و پس از وی، چهار دختر نیز به دنیا آمدند.
باقر مؤمنی دورهٔ دبستان و دبیرستان را در کرمانشاه گذراند و در خرداد ۱۳۲۳ در رشتهٔ ادبی دبیرستان شاپور دیپلم گرفت. فعالیت سیاسی وی نیز از همان زمان آغاز شد. در آن سالها کرمانشاه در اشغال نیروهای ارتش بریتانیا بود و حزبی به نام پیکار با تمایلات ضد انگلیسی، ولی با گرایش ناسیونالیستی و طرفدار آلمان نازی تأسیس شده بود که رهبری آن را خسرو اقبال بر عهده داشت. باقر مؤمنی جذب مقالات تند و تیز روزنامهٔ این حزب به نام نبرد شده و به همراه چند تن دیگر در کرمانشاه دفتر این حزب را راه اندازی میکند.[۱]
تحصیل در تهران و فعالیت در حزب توده
با این حال مؤمنی برای ادامهٔ تحصیل در دانشگاه به تهران میآید و در دانشکدهٔ حقوق دانشگاه تهران ثبت نام میکند. در آنجا وارد محافل سیاسی احزابی مانند پیکار، میهن پرستان و استقلال شده و در مباحثات آنها وارد میشود و نهایتاً تصمیم میگیرد وارد کارهای سیاسی نشده و به تحصیلات خود بپردازد. اما در همین زمان جذب تبلیغات حزب توده ایران شده و نهایتاً در اواخر سال ۱۳۲۴، کمی پس از تشکیل حکومت خودمختار آذربایجان، به این حزب پیوست.
در همان زمان در سفری به کرمانشاه به عنوان مسئول شورای ایالتی اتحادیهٔ کارگران در کرمانشاه انتخاب میشود. مؤمنی از همین زمان به همکاری با روزنامهٔ بیستون چاپ کرمانشاه میپردازد که در آن زمان تحت عنوان «ارگان شورای متحدهٔ ایالتی اتحادیههای کارگران و زحمتکشان غرب» منتشر میشد. سال بعد با آغاز سرکوب فعالان کمونیست مصادف میشود و ماجرای کشتار کارگران در کرمانشاه در راهپیمایی ۱۱ اردیبهشت ۱۳۲۵ (اول ماه مه ۱۹۴۶) به وقوع میپیوندد. در این ماجرا کارگران پس از تماشای فیلمی در سینما ایران واقع در خیابان سپه کرمانشاه، به مناسبت روز جهانی کارگر راهپیمایی میکنند و به سمت باشگاه اتحادیهٔ کارگران به راه میافتند. پلیس کرمانشاه به جمعیت کارگران حمله کرده و با شلیک گلوله ۱۴ کارگر را کشته و ۱۲۰ کارگر را زخمی میکند. باقر مؤمنی در این ماجرا از ناحیهٔ کتف راست مورد اصابت گلوله قرار میگیرد. وی از این روز به عنوان «تولدی دیگر» برای خود یاد میکند.
مؤمنی پس از ۲۱ آذر ۱۳۲۵ و آغاز سرکوب جنبشهای دموکراتیک آذربایجان و کردستان و در وضعیتی که حزب توده و شورای متحده مورد حملهٔ گسترده قرار میگرفتند، برای ادامه دادن به تحصیلاتش به تهران آمد، اما رابطهاش را با تشکیلات کرمانشاه قطع نکرد و از طرف تشکیلات کرمانشاه به عنوان «مسئول یا نمایندهٔ تشکیلات کرمانشاه» در «تشکیلات کل» که به سرپرستی دکتر رادمنش شکل گرفته بود، فعالیت میکرد. در همین زمان، به همکاری با سازمان مرکزی اتحادیههای دهقانی ایران دعوت میشود که سرپرست شعبهٔ مرکزی آن با فردی معروف به دکتر بهرامی بود و دبیری آن را صادق انصاری بر عهده داشت.[۱]
فعالیت پس از غیرقانونی شدن حزب توده
در همین زمان بحران در درون حزب توده آغاز میشود و حزب پس از ماجرای ترور ناکام محمدرضا شاه در ۱۵ بهمن ۱۳۲۷ غیرقانونی اعلام میشود. باقر مؤمنی در تهران تحصیلاتش را ادامه میدهد و پس از فارغالتحصیلی در رشتهٔ حقوق برای دوران سربازی در دانشکدهٔ افسری ثبت نام میکند. اوائل فرودین ۱۳۳۰ از خدمت مرخص میشود و با روی کار آمدن دولت محمد مصدق بار دیگر فعالیت خود را از سر میگیرد. در این زمان در سازماندهی اعتصابات کارگری در قزوین و بهشهر فعالیت میکند. در بهشهر برای مدت ۱۰ ماه میماند. در آنجا برای اولین بار دستگیرشده و به زندان ساری منتقل میشود. پس از مدتی برای استیناف به تهران فرستاده شده و در آنجا آزاد میشود. در تهران به عضویت کمیتهٔ حومه (یکی از کمیتههای ۵ گانهٔ حزب در تهران) درآمده و در ناحیهٔ شهریار به عنوان معاون کمیته به فعالیت مشغول میشود. وی تا کودتای ۲۸ امرداد ۱۳۳۲ ارتباط کمی با مرکز داشته و به فعالیت در میان روستاییان ورامین میپردازد. اما در زمان کودتا تشکیلات در ورامین که آموزشهای نظامی نیز میداده، لو میرود و مؤمنی ناگزیر به تهران میآید؛ و چون حزب پس از کودتا غیرقانونی اعلام شده ناگزیر به زندگی مخفی روی میآورد.[۱]
فعالیت پس از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲
در خرداد ۱۳۳۳ در یورش نیروهای فرمانداری نظامی به یک جلسهٔ مخفی دستگیر میشود، اما پس از چند روز آزاد میشود. پس از چندی سازمان نظامی حزب توده لو میرود، همهٔ اعضای کمیتهٔ مرکزی داخل کشور دستگیر میشوند و کیانوری و جودت هم از ایران خارج میشوند. در این هنگام به همراه ۶ تن دیگر مسول رسیدگی و سامان دادن به حزب در داخل کشور میشود. شش تن دیگر عبارت اند از: صادق انصاری، منوچهر هوشمندراد، پرویز شهریاری، فرجالله میزانی، علی متقی و حبیب ثابت. چهار نفر از اعضای این گروه یک ماه بعد و در روز دهم آبان ۱۳۳۵ دستگیر میشود. مؤمنی در حین انتقال دست به فرار میزند، اما مورد اصابت گلوله قرار میگیرد و دستگیر میشود و در نهایت در دادگاه نظامی به ۱۸ ماه حبس تأدیبی محکوم میشود و این مدت را در زندانهای زرهی و قزل قلعه میگذراند. صادق انصاری از مقاومت وی در زندان و تنفرش از اعتراف نویسان یاد کردهاست. مؤمنی در همین ایام در زندان از علی علوی زبان روسی میآموزد و اول ماه مه را به بهانهٔ روز تولد خودش جشن میگیرد.[۱]
آزادی از زندان و قطع ارتباط با حزب توده
مؤمنی نهایتاً در در مرداد ماه ۱۳۳۷ از زندان آزاد میشود. پس از آزادی ارتباط خود را با بقایای حزب قطع میکند. در اواخر همان سال با کم یک آشنای متنفذ در بانک سپه در سمت کمک اندیکاتورنویس به کار مشغول میشود. در سال ۱۳۳۹، زمانی که با روی کار آمدن علی امینی فضای بازتری به وجود آمده بود، پایاننامه اش را با اصلاحات تحت نام ایران در آستانهٔ انقلاب مشروطیت به چاپ میرساند. در همین زمان همراه با گروهی از رفیقانش به تشکیل محفلی میپردازد که از توده ایهای در تبعید و نیز خط مشی قدرتهای کمونیست مستقل باشد. این محفل، گروه اول ماه مه نام میگیرد.
پس از طی شدن فضای گذرای سالهای ۴۲–۳۹ بار دیگر عرصه بر فعالان سیاسی چپ تنگ میشود. مؤمنی در این زمان به پیشنهاد پرویز شهریاری، با همراهی صادق انصاری به ترجمهٔ تاریخ قرون وسطا از روسی میپردازد. پس از آن با همکاری انصاری و علیالله همدانی، کتاب تاریخ جهان باستان را ترجمه میکند. پس از آن به تصحیح و چاپ مجدد رسالات دوران مشروطه میپردازد و در این مسیر کتابهای سیاحت نامه ابراهیم بیک، تمثیلات آخوندزاده، کتاب احمد و نیز مسالک المحسنین طالبف تبریزی را تصحیح و منتشر میکند.
در این زمان از بانک سپه هم اخراج میشود و چون قادر به تأمین زندگی نیست، در ۱۳۴۶ به فرانسه میرود تا ضمن تحصیل در دورهٔ دکترای اقتصاد به کار بپردازد، اما پس از بیست ماه در ۱۳۴۸ چون کاری نمییابد بار دیگر به ایران بازمیگردد. در فرانسه ضمن آموختن زبان فرانسوی با رضا رادمنش دیدار میکند و از او میخواهد ترتیبی بدهد تا به کوبا سفر کند، چرا که در این زمان وی آیندهٔ جنبش سیاسی ایران را در قیام مسلحانهٔ تودهای میدید، اما با مخالفت رادمنش مواجه میشود.
مؤمنی در این زمان به شدت منتقد مواضع مرکزیت حزب توده در خارج از ایران بوده و جریان عباسعلی شهریاری در داخل را نیز سازمانی پلیسی میدانستهاست و خواهان دوری جستن از آنها بودهاست. پس از بازگشت به ایران در مؤسسهٔ تحقیقات و برنامهریزی علمی و آموزشی به صورت قراردادی استخدام میشود. پس از مدتی در ۲۶ شهریور ۱۳۴۹ با اکرم فرمهینی گرافیست که از مدتها پیش به او علاقهمند بوده ازدواج میکند. در نتیجهٔ این ازدواج صاحب پسری میشود که به یاد ناوی وظیفه هوشنگ انوشه، انوشه نام میگیرد. در همان سال ۱۳۴۹ انتشارات صدای معاصر را تأسیس میکند که آثاری از علی اشرف درویشیان، ناصر زرافشان، علی کشتگر، قدسی قاضی نور، محمود دولتآبادی و … را به چاپ میرساند. وی کتابهای خود مانند قصه برای بزرگسالان اثر شچدرین، پنج لول روسی و ادبیات مشروطه را نیز از طریق همین انتشارات منتشر میکند. در نیمهٔ دوم سال ۱۳۵۳ با بورس ششماههای که از طرف مؤسسه میگیرد به فرانسه میرود، در سوربن ثبت نام میکند و نگارش رسالهٔ دکترایش را با نام مسئله ارضی و جنگ طبقاتی در ایران آغاز میکند. نگارش این رساله دو سال وقت میبرد و مؤمنی علیرغم مخالفت مؤسسه تا پایان کار در فرانسه میماند، شمن اینکه جلد اول آن را نیز با نام مستعار ا-پوران در فرانسه به چاپ میرساند.
سال ۱۳۵۵ به ایران بازمیگردد، اما به دلیل اختناق موفق به چاپ کتابش نمیشود؛ بنابراین دستنوشته را به بزرگ علوی میسپارد، اما کتاب چهار تیاتر میرزا آقا خان تبریزی را تصحیح و به چاپ میسپارد. سال ۱۳۵۶ با بازتر شدن فضا سه کتاب به نامهای سیمای روستا در ایران، رو در رو و کتاب احمد چاپ میکند.[۱]
انقلاب بهمن و فعالیت سیاسی مستقل
مؤمنی شهریور ۱۳۵۷ و در هنگام وقوع حادثهٔ ۱۷ شهریور در ایران نبود، اما در همین زمان به منزل وی برای دستگیری وی مراجعه میشود. مؤمنی به ایران بازمیگردد و با همکاری ناصر رحمانینژاد، سعید سلطانپور و بزرگ پورجعفر هفته نامهٔ صدای معاصر را منتشر میکند که با سردبیری صارم الدین صادق وزیری تا تیر ۱۳۵۸ چهارده شماره از آن منتشر میشود. از فروردین ۱۳۵۸ انتشار نشریهٔ تئوریک مارکسیستی اندیشه را نیز آغاز میکند. در همین زمان مسئله ارضی و جنگ طبقاتی و همچنین مسایل جنبش و حزب توده را نیز منتشر میکند که با واکنش حزب توده مواجه میشود.[۱]
مؤمنی پس از انقلاب و در جریان تجدید حیات حزب توده ایران دیگر به این حزب نمیپیوندد. سال ۵۹ محفل مارکسیستی باقر مؤمنی و رفقایش پنجمین و آخرین شمارهٔ اندیشه را منشر کرده و با جناح چپ جامعهٔ سوسیالیستهای نهضت ملی ائتلاف میکند. این ائتلاف ماهنامهای مخفی به نام اخگر منتشر میکند که سردبیریاش را باقر مؤمنی به عهده میگیرد.[۱]
خروج از ایران و مهاجرت به فرانسه
پس از سیام خرداد ۱۳۶۰ امکان هرگونه فعالیت سیاسی از گروه سلب میشود و مؤمنی با گذر از کوههای کردستان ایران و ترکیه خود را به پاریس میرساند. در آنجا از بهمن ۱۳۶۳ تا تیر ۱۳۶۴ ماهنامهای فرهنگی به نام گاهنامهٔ فرهنگ و هنر ایران منتشر میکند. همزمان با رایزنی و جلب نظر فعالان سیاسی در تبعید به دنبال تشکیل جبههٔ متحد چپ میرود، اما با اقبال مواجه نمیشود. به دنبال آن به ادامهٔ کار نویسندگی میپردازد و کتابهای متعددی مانند مسائل اپوزسیون ایران، گفتارهای سیاسی و دمکراسی، دین و دولت در عصر مشروطیت، از موج تا توفان، انفجار سبز، اسلام ایرانی و حاکمیت سیاسی، حکومت اسلامی و اسلام حکومتی، پروندهٔ پنجاه و سه نفر، یادماندههای ایرج اسکندری، در خلوت دوست، دنیای ارانی و … را منتشر میکند.[۱]
کتابشناسی
تألیف
- اسلام ایرانی و حاکمیت سیاسی، فرانکفورت: بزرگترین مرکز پخش کتاب، بی تا.
- انفجار سبز (کمونیسم در جهان و ایران)، استکهلم: آلفابت ماکزیما، ۱۹۹۹م= ۱۳۷۸.
- دین و دولت در عصر مشروطیت، سوئد: نشر باران، ۱۹۹۳م= ۱۳۷۲.
- سرزمین عرب در آستانه حاکمیت اسلامی، لس آنجلس: شرکت کتاب، ۲۰۱۲م= ۱۳۹۱.
- ایران در آستانهٔ انقلاب مشروطیت، تهران: صدای معاصر، ۱۳۴۵.
- پنج لول روسی، تهران: شباهنگ، ۱۳۵۷.
- تاریخ و سیاست، کلن: انتشارات فروغ، ۲۰۰۸م= ۱۳۸۷.
- دربارهٔ مسائل جنبش و حزب توده، تهران: پیوند، ۱۳۵۸.
- درد اهل قلم، بیجا: بینا، ۱۳۵۶.
- دنیای ارانی، تهران: خجسته، ۱۳۸۴.
- رودررو، تهران: شباهنگ، ۱۳۵۶.
- صور اسرافیل، بیجا: بینا، ۲۵۳۷=۱۳۵۷.
- مسئله ارضی و جنگ طبقاتی در ایران، تهران: پیوند، ۱۳۵۹.
- نواندیشی و روشنفکری در ایران، کلن: مؤلف، ۱۳۸۶
- همراه با انقلاب از درخت سخن بگو، کلن: مؤلف، ۲۰۰۹ م= ۱۳۸۸.
گفتگو
- عبدالحسین نوشین: هنرمند اندیشمند و پیشتاز، تهران: نشر اشاره، ۱۳۸۰. (این کتاب حاصل یک میزگرد است که عزیزالله بهادری، رحیم کاشانی و محمدباقر مومنی به عنوان پرسشگر در آن شرکت داشتهاند و به وسیله پرسشگر تنظیم شده است)
- گفت و شنود، به اهتمام محمدعلی سجادی، تهران: نشر اوجا، ۱۳۶۹. (این کتاب حاضر نتیجه نشست آقایان بزرگ علوی، محمود دولتآبادی، باقر مؤمنی، محسن یلغانی و ابراهیم رهبر میباشد که در سال ۵۸ با محوریت بزرگ علوی و ادبیات معاصر صورت گرفتهاست)
ترجمه
- اوسیپف، والری دمیتری یویچ، نامهای که هرگز فرستاده نشد، بیجا: انتشارات توکا، ۱۳۵۷.
- تاریخ قرون وسطی، ترجمهٔ صادق انصاری و باقر مؤمنی، بی جا: شرکت سهامی انتشار، ۱۳۴۲.
- سالتیکوف، میخائیل یوگرافوویچ، قصه برای بزرگسالان، تهران: سپهر، ۱۳۴۹.
- شایرر، ویلیام، نازیسم و ریشههای فکری و تاریخی آن، ترجمه محمد مربوط و محمدباقر مؤمنی، تهران: امیر کبیر، کتابهای سیمرغ، ۱۳۴۳.
گردآوری، تحشیه و بازنشر
- سیاحتنامه ابراهیم بیک: (یا بلای تعصب او)، اثر زین العابدین مراغهای؛ با مقدمه و حواشی باقر مؤمنی، تهران: نشر اندیشه، ۱۳۵۳.
- تمثیلات، فتحعلی آخوندزاده، ترجمه محمدجعفر قراجهداغی، مقدمه و حواشی باقر مؤمنی، تهران: اندیشه، ۱۳۴۹.
- تیاتر کریم شیرهای، با مقدمه و حواشی باقر مومنی، تهران: سپیده، ۱۳۵۷.
- علوی، بزرگ، در خلوت دوست: نامههای بزرگ علوی به باقر مومنی، تدوین باقر مومنی، تهران: عطائی، ۱۳۸۲.
- یک گفتگوی خودمانی وچند نامه بزرگ علوی، کلن: فروغ، ۲۰۰۷.
- عروس و داماد، مولیر، ترجمه جعفر قراچهداغی، با مقدمه و حواشی باقر مومنی، تهران: سپیده، ۲۵۳۷ = ۱۳۵۷.
- کتاب احمد، عبدالرحیم طالبوف، بامقدمه و حواشی باقر مومنی، تهران: شبگیر، ۲۵۳۶ پ. = ۱۳۵۶.
- مسالک المحسنین، اثر خامه عبدالرحیم ابنشیخ ابوطالب بخار تبریزی، بامقدمه و حواشی باقر مومنی، تهران.
- یک کلمه، میرزا یوسف مستشارالدوله، به کوشش باقر مؤمنی، تهران: شادگان، ۱۳۸۸.
- مقالات، نوشته فتحعلی آخوندزاده، گردآورده باقر مومنی، تهران: آوا، ۱۳۵۱.
- نامههای سرگرد وکیلی، به کوشش باقر مؤمنی، آلمان: [بی نا]، ۱۳۸۶.
- یاد نامههای همشهری بامداد، باقر مؤمنی، تهران: کتابفروشی بامداد، بی تا.