شورش نان در تهران
شورش نان (یا غائله نان؛ بلوای نان) اشاره به خیزش و اعتراض مردم تهران نسبت به قحطی مرگباری است که ۱۷ آذر سال ۱۳۲۱ نقطه اوج آن بود. گروهی از مردم به مجلس شورای ملی ریختند و تنی چند از نمایندگان را به باد کتک گرفتند. گروهی دیگر به خانه نخستوزیر وقت قوام السلطنه حمله بردند و آنجا را غارت و تخریب کردند.
قوام السلطنه روزنامههای پایتخت را بست[۱] و قرار شد سپهبد احمد امیراحمدی شورش مردم یا به قول خودش «غائله» را خاموش کند.
به دستور امیراحمدی و سرتیپ اعتماد مقدم رئیس شهربانی، مأموران نظامی به روی تظاهرکنندگان آتش گشودند و خیزش مردم را با شّدت تمام سرکوب کردند که شمار زیادی کشته و زخمی به جای گذاشت.
زمینه
ویرایشپیش از جنگ جهانی دوّم، ایران صادرکننده ویژه غلّه بود اما سال۱۳۲۰ با قحطی مرگباری روبرو شد.[۲] در آن شرایط طاقت فرسا گرسنگی و بی غذایی واکنش مردم را برانگیخت و در کرمانشاه، نجفآباد، زنجان، سنندج، تبریز، داراب، رشت، قزوین، ملایر، اراک و گلپایگان... مردم به انبارهای غلّه هجوم بردند. مدرک
اوج این اعتراضات، شورش نان در تهران (هفدهم آذر سال ۱۳۲۱) بود.
واقعه مزبور که منعکس کننده مشکلات ایران در زمان جنگ جهانی دوّم و حضور و دخالت متفقین در ایران بود، باعث نگرانی و وحشت هیئت حاکمه شد. شورش نان بعد از تبعید رضا شاه از ایران که نیروهای انگلیس و شوروی در ایران بودند، روی داد.[۳]
علل واقعه
ویرایشجدا از نقش متفقین در قحطی و گرسنگی مردم، تورم پول ناشی از چاپ بی رویّه اسکناس، کمبود کلی غلّه در کشور و مشکل حمل و نقل آن، ارسال غله محصول ایران به شوروی جنگزده و احتکار خواربار مورد نیاز مردم، از جمله عوامل آن خیزش بزرگ بود.
در کنار ناتوانی نظام حمل و نقل و توزیع، ضعف قدرت دولت مرکزی و عدم ثبات سیاسی، زمینه ظهور یاغیان و راهزنان را هم فراهم آورده بود که جادّهها را میبستند و حمل و نقل غلّه را در سطح کشور مختل میساختند.
احتکار ناشی از فضای روانی این حوادث هم قحطی را شدت بخشیده و بدان دامن میزد. کمبود غلّه و حضور اشغالگران در ایران، کشاورزان و ملاکان را وامیداشت تا غلّه خود را به امید فروش با قیمتی بالاتر انبار کنند. قیمت پایین خرید دولتی در مقایسه با بازار آزاد، مردم را به سوی احتکار میکشید.
در آن شرایط تاجران سودجو نیز بهصورت گسترده به احتکار غلّه پرداختند و کشاورزان خردهپا مقادیر زیادی از محصول خود را سه برابر قیمت خرید دولت به محتکرین بزرگ میفروختند و دولت عملاً توان ذخیره کردن گندم را نداشت.
عصیان مردم تهران اگرچه مورد سوء استفاده قرار گرفت و مردم گرسنه و ستم دیده به جای نان و اصلاحات اقتصادی، گلوله نصیبشان شد، اما تأثیرها خودش را باقی گذاشت.
نقش متفقین در شورش نان
ویرایشحضور و دخالت متفقین که آنزمان در ایران صاحب اختیار بودند و امر و نهی میکردند، از جمله علل آن قحطی بزرگ بود. تعادل در عرضه و تقاضا را حضور آن همه نیروی مصرفکننده غیر مولّد در کشور بهم ریخت.
دولت ایران موظّف شده بود سالانه هفت هزار تن گندم، پانزده هزار تن جو و سی هزار تن برنج به دولت شوروی تحویل دهد با این حال آن کشور مازاد تولید غلّه منطقه آذربایجان را که یکی از مراکز اصلی تولید گندم بود، ضبط میکرد.[۴]
در تمامی نواحی ایران کمبود گندم و سایر غلات به چشم میخورد اما روسها از حمل غلّهی مازاد آذربایجان و دیگر نواحی تحت اشغال که حاصلخیزترین مناطق غلهخیز بود به دیگر نقاط کشور- به ویژه تهران جلوگیری میکردند.
با وجود توافقنامه متفقین و ایران که شامل قولهای متفقین برای تأمین غلّه کافی برای کشور میزبان بود، انگلیسیها در مواردی سهم مردم را در انبارهای خودشان ذخیره میکردند. سفیر وقت آمریکا در ایران گفته بود: «دولت انگلستان عمداً نمیخواهد از قحطی و گرسنگی در ایران جلوگیری به عمل آورد.»[۵]
آنزمان نفت ایران ملّی نشده بود و صاحب اختیار شرکت نفت و فراوردههای نفتی، انگلیسیها بودند و تأمین سوخت نانواییها و نیز همان اندک وسایل نقلیهای که بهطور محدود در اختیار ایرانیها بود به میل و اراده آنان بستگی داشت.
اگر نمایندگان روس و انگلیس تمایل نداشتند به کامیونهای حمل غله و نانواییها سوخت نمیرسید و نانی هم پخته نمیشد.
تمامی خطوط حمل و نقل جادّهای و ریلی مناطق تحت اشغال در اختیار متفقین بود، درحالیکه هزینه نگهداری و تعمیر خطوط راهآهن را به عهده دولت ایران میگذاشتند.
دولت ایران به موجب پیمان «اتحاد سهگانه» تمامی وسایل حمل و نقل زمینی و خطوط راهآهن کشور را در اختیار متفقین قرار داده بود و توزیع به موقع و مناسب غلّه در سرتاسر کشور به خوبی صورت نمیگرفت.
سمت جنوبی راهآهن تحت نظارت کامل انگلیسیها و قسمت شمالی آن در دست روسها قرار داشت. از تعداد ۳۵۰۰ کامیونی موجود در کشور، ۲۵۰۰ عدد آن توسط روسها و ارتش انگلیس عملاً ضبط شده بود و از ۱۰۰۰ کامیون دیگری که باقی میماند، بیشتر آنها لاستیک و لوازم یدکی نداشتند.[۶]
نیروهای روسی که از خراسان تا آذربایجان را به اشغال خود درآورده بودند با پستهای نظامی کلیهی رفتوآمدهای ساکنان این مناطق را کنترل کرده، عملاً حکومت مرکزی را نادیده میگرفتند.
روسها گمرکات مرزهای شمالی را از میان برداشته و کارکنان ایرانی را از محل کارشان اخراج کرده بودند و اصولاً امور گمرکی صورت نمیگرفت و قاچاق ارزاق عمومی به ویژه گندم و حتی دام زنده به کشور شوروی امری عادی بود. از سوی دیگر بازرگانان روسی با صدور کالاهای خودشان به ایران و فروش آن به مردم علاوه بر عدم پرداخت حقوق گمرکی باعث اخلال در امر بازرگانی ایران میشدند.
شورش نان، بستری برای تسویه حساب سیاسی
ویرایشمحمدرضاشاه تازه روی کار آمده و هنوز پایههای قدرتش تثبیت نشده بود و با نخستوزیری قوام السلطنه که خواستار نوعی حکومت سلطنتی بود که در آن شاه نقش محدودی داشته باشد چندان موافق نبود.
از سوی دیگر انگلیسیها هم از گرایش قوام به دولت آمریکا که استخدام مستشاران آمریکایی و امثال آرتور میلسپو[۷] و جیمز پ. شریدن[۸] علامتش بود، دل خوشی نداشتند.
در واقعه ۱۷ آذر ۱۳۲۱، مقالات و تبلیغات هواداران دربار علیه قوام، حضور سازمان یافته دانشآموزان برخی مدارس تهران که راهی میدان بهارستان شده و جلوی مجلس شورای ملی شعار «نان و پنیر و پونه. قوام قوام گشنمونه…» سر میدادند، همچنین حضور چاقوکشها و رجاله ها[۹] در میان مردم محروم و گرسنه، نشان میداد اعتراضات به حق مردم، آلوده اغراض سیاسی شدهاست.
مردم محروم بیشتر خواهان حل مسائل اقتصادی خود از قبیل رفع گرانی، تورم، تأمین گندم و غلات بهویژه آرد و نان بودند و معترض بودند چرا نان آلوده و تلخی را که با آرد آغشته به خاک ارّه پخته شده، به خوردشان میدهند اما دربار و مجلس و افرادی چون تیمسار یزدانپناه و سرهنگ حسن ارفع (که شاه بلافاصله پس از شورش، درجه او را به سرتیپی ترفیع داد)، بهدنبال سرنگونی دولت قوامالسلطنه بودند.
آثار شورش نان
ویرایششورش نان، آشفتگیهای عمیق و دراز مدت بسیاری به همراه داشت. قدرتگیری رجاّلهها و لمپنها که طبق برنامه خود را در صفوف مردم جا دادند و بعدها هم بر سر امتیازات نفت در اواسط سال ۱۳۲۳، در ماجرای ترور احمد کسروی ۲۰ اسفند ۱۳۲۴ و در همراهی با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ و… به فعالیت خود ادامه دادند، به نوعی با شورش نان و خیزش مردم تهران در آذر سال ۱۳۲۱ ربط دارد.[۱۰] در نقطه مقابل (با اینکه حزب توده صحنه گردان شورش نان در تهران نبود)،[۱۱] امّا گسترش آن در سالهای ۱۳۲۲ و ۱۳۲۳ مدیون آن خیزش بزرگ است.
شورش نان، دولت قوام السلطنه را هم به زیر کشید. قوام گرچه در امر انتشار پول، بازداشت ایرانیان هوادار آلمان، استفاده از سربازان انگلیسی برای سرکوب مردم در آذر ۱۳۲۱ و ترمیم هیئت وزیران خود مطابق میل انگلیسیها، هواداری از آنان را نشان داد اما دوام نیاورد و جای او را علی سهیلی گرفت.
شورش نان تضادهای متفقین را هم دامن زد و آمریکاییها پس از آن واقعه، تا حدودی مسیر خودشان را از انگلیسیها جدا کردند.
پانویس
ویرایش- ↑ اگرچه شورش نان سرکوب شد امّا قوام السلطنه، روزنامهها را به بهانه دردست تنظیم بودن لایحه تازه قانون مطبوعات باز نکرد و به جای آنها یک روزنامه دولتی و آبکی به نام «اخبار روز» منتشر نمود.
- ↑ قحطی در ایران و بلوای نان، در گذشته نیز سابقه داشتهاست.
منابع تاریخی قاجار، به ویژه از دوران ناصری تا اواخر حکومت این سلسله، مملو از اعتراض مردم به کمبود و گرانی نان است. در زمان ناصرالدین شاه، قحطی نان مردم را به ستوه آورد. جمعّیت خشمگین در تهران نانواییها را غارت کرده برای کشتن امام جمعه سرشناس شهر ازدحام نموده، با شکستن مقاومت نگهبانان مسلح به ارگ سلطنتی هجوم بردند.
این واقعه دهم اسفند ۱۲۳۹ شمسی (اول مارس ۱۸۶۱ میلادی) روی دادهاست.
قحطی در اواخر دوره ناصرالدین شاه تبریز را نیز فرا گرفت. زنی به نام «زینب پاشا» با ۳ هزار زن چوب به دست در بازار راه افتاد و کسبه را به بستن دکان و پیوستن به راهپیمایان مجبور نمود. حکومت، قشون مراغه را خبر کرد، دستور تیراندازی داده شد. در دم پنج زن و یک سید کشته شدند…
(گزارشهای «هرگونه» از تبریز، اوت ۱۸۹۵، اسناد وزارت امور خارجه فرانسه، جلد ۴۲. به نقل از «کتاب جمعه، سال اول، ۲۲ اسفند ۱۳۵۸، صص ۵۴–۵۳»)
بعد از تیرخوردن ناصرالدین شاه و حذف او بازهم قحطی نان مسئله ساز شد. محمدعلی میرزا اعتضادالسلطنه که خود دارای مزارع گندم فراوان در آذربایجان بود، با انبار کردن گندم بر قیمت آن میافزود. در تبریز شورشی علیه گرانی و کمبود نان صورت گرفت و مردم بر حاکم آذربایجان امیر نظام گروسی شوریدند. تبریز سال ۱۳۱۹ شمسی نیز با بلوای نان روبرو شد و بسیاری از مردم به دلیل گرسنگی وسط جادهها افتادند و مردند.مدرک وقتی دکتر مصدق والی آذربایجان شد، بار دیگر بلوای نان و احتکار زراندوزان، قربانی گرفت. - ↑ جدا از زمینههای قحطی که ریشه در بهم ریختگی اوضاع اقتصادی در سالیان پیش و ایاّم حکومت رضا شاه و پیش از آن داشت، قبل از شروع جنگ جهانی دوم در سالهای ۱۳۱۸و ۱۳۱۹، با وجود کمبود غلّه در کشور، مقدار زیادی گندم از ایران به آلمان فرستاده شد.
- ↑ توجیه میشد نازیها در جنگ مزارع گندم شوروی را به آتش کشیدهاند.
- ↑ استیفن ل. مک فارلند، کالبدشکافی یک تجمع سیاسی در ایران: بلوای نان / آذر ۱۳۲۱ در تهران، ترجمه: نادر میرسعیدی، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، شماره: ۳۱، پاییز ۱۳۸۳
- ↑ «همنشین بهار: شورش نان در تهران.». بایگانیشده از اصلی در ۱۵ دسامبر ۲۰۱۳. دریافتشده در ۱۲ دسامبر ۲۰۱۱.
- ↑ Arthur Millspaug
- ↑ James P.Sheridan
- ↑ در بعضی از منابع به جای «رجالهها»، واژه «لوطیها» به کار رفته که با توجه به درجه معنی کلمه و بار مثبت لوطی، رجاله مناسب تر است. در شورش نان آنان دست به تخریب اموال مردم میزدند و با مردم محروم و فقیر تفاوت کیفی داشتند.
- ↑ استیفن ل. مک فارلند، کالبدشکافی یک تجمع سیاسی در ایران: بلوای نان / آذر ۱۳۲۱ در تهران،
- ↑ NewYork Times, February 7, 1943, February 15, 1943, February 23, 1943
منابع
ویرایش- بهار، همنشین (۱۹۴۲-۱۲-۰۸). «شورشِ نان در تهران». پژواک ایران. دریافتشده در ۲۰۱۹-۱۲-۱۵.[پیوند مرده]
- استیفن ل. مک فارلند، کالبدشکافی یک تجمع سیاسی در ایران: بلوای نان / آذر ۱۳۲۱ در تهران، ترجمه: نادر میرسعیدی، فصلنامه تخصصی تاریخ معاصر ایران، شماره: ۳۱، پاییز ۱۳۸۳
- احمد کتابی، قحطیهای ایران، دفتر پژوهشهای فرهنگی، ۱۳۸۴
- خاطرات سیاسی، انور خامهای، نشر گفتار
- ایران در اشغال متفقین، مجموعهٔ اسناد
- بهروز طیرانی، جنگ جهانی دوم، قحطی و واکنشهای مردمی در قبال آن، گنجینه اسناد، بهار ۱۳۷۲، شماره ۹، باقر عاقلی، میرزا احمد خان قوام السلطنه
- شهلا آذری، قحطی و گرانی نان ۲۴–۱۳۲۰ شمسی، گنجینه اسناد، بهار و تابستان ۱۳۷۱، شماره ۵ و۶،
- ایران بین دو انقلاب، از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی، یرواند آبراهامیان، ترجمهٔ کاظم فیروزمند، نشر مرکز
- صورت مذاکرات مجلس شورای ملی، دورهی سیزدهم ۶/۱۱/۱۲۳۱ و ۸۲/۸/۱۲۳۱.
- محمد عتیقپور، بلوای نان، نشر شریف، ۱۳۷۹،
- لنچافسکی، جرج، غربوشوروی در ایران: ۳۰ سال رقابت ۸۴۹۱–۸۱۹۱،
- ترجمهی حورا یاوری، تهران، ابن سینا، ۱۵۳۱.
- روزنامه اطلاعات، ۲۲ تیر ۱۳۲۱، شماره ۴۹۳۷.
- اسناد نخستوزیری، کد: ۱۰۱۰۰۸، گزارش تحویل گندم به شوروی در تاریخ ۲۴/۱۰/۱۳۲۱
- میلسپو، آرتور، آمریکائیها در ایران، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تهران، نشر البرز. ۰۷۳۱.
- گذشته چراغ راه آیندهاست، گروهی از نویسندگان، تهران، جامی، بیتا
- گزارشهای «هرگونه» از تبریز، اوت ۱۸۹۵، اسناد وزارت امور خارجه فرانسه، جلد ۴۲. به نقل از «کتاب جمعه، سال اول، ۲۲ اسفند ۱۳۵۸»
- Americans in Persia. (Washington, 1946) Minister to Tehran, Louis Dreyfus to Secretary of State
- Cordell Hull, December 8,1942, RG 59,891.00/1981, Decimal Fille, Department of State
- NewYork Times, February 7, 1943, February 15, 1943, ۲۳ فوریه ۱۹۴۳
- Dreyfus to Hull, December 9, 1942, RG 59, 891.00/1962, DSNA; Dreyfus to Hull, December 8,
- 1942, RG 59, 891.00/1961, DSNA; "The Recent Disorders in Tehran," February 3, 1943, RG 226,
- 28127, Numerical Files, Office of Strategic Services, National Archive