نتایج جستجو

صفحة عربی /صـفحِه/ صفحه در فارسی هر یک از دو سوی یک ورق کاغذ، مقوا و مانند آن. صفحه مدوری که روی آن موسیقی یا آواز یا گفتار ضبط شده‌است و به کمک گرامافون...

عربی /صفحه/آرایی/ صفحه‌آرایی عمل قرار دادن نوشته‌ها، تصویرها، شماره صفحه و آماده کردن یک صفحه کتاب، روزنامه یا مجله. آرایش‌صفحه. فرهنگ لغت معین...

فارسی /آرایشِ/صفحه/ آرایش‌صفحه (چاپ و نشر): صفحه آرایی. فرهنگ بزرگ سخن...

(~. کِ) عربی صفحة گردی در دستگاه کلاچ با رویه‌ای از مادة مقاوم در برابر سایش که اصطکاک ایجاد می‌کند و رابط بین چرخ لنگر و دیسک کلاچ فرهنگ لغت معین...

حوزه: [علوم تشریحی] صفحه‌ای فرضی عمود بر صفحۀ عرضی که بدن را به دو نیمۀ چپ و راست یا جلو و عقب تقسیم می‌کند؛ از این صفحه بیشتر برای اعضای بدن، مانند کبد...

رایانه که معمولاً فشار دادن آن باعث انتقال محتویات صفحۀ نمایش به چاپگر می‏شود متـ . چاپ صفحه. «کلید چاپ صفحه» هم‌ارزِ «print screen key, print screen»؛ منبع:...

صفحه رویه page مونث (جمع pages)خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد. page مؤنث صفحه...

زیرگزینه‏های پرونده که امکانات تنظیم مشخصات اصلی صفحه از قبیل طول سطر و فاصلۀ بین سطرها را فراهم می‏کند. «تنظیم صفحه» هم‌ارزِ «page setup»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی...

حوزه: [علوم تشریحی] صفحه‌ای فرضی که موازی با محور طولی یک ساختار است، از این صفحه بیشتر برای اندام‌ها استفاده می‌شود. «صفحۀ محوری ۲» هم‌ارزِ «axial plane...

عربی /فِلِزّ/ فلز جسمی است معدنی هادی الکتریسته که می‌توان آن را به شکل مفتول درآورد یا صفحه صفحه کرد مانند آهن، نقره و ... –––– فرهنگ لغت معین...

حوزه: [فیزیک]‏ یکی از سه صفحۀ متعامد در نقطه‌ای که تنش برشی در آن نقطه و در امتداد آن صفحه صفر میشود. «صفحۀ اصلی تنش» هم‌ارزِ «principal plane of stress»؛...

تشریحی] صفحه‌ای عمودی که به‌صورت طولی از درز سهمی جمجمه عبور می‌کند و بدن را به دو قسمت راست و چپ تقسیم می‌کند متـ . صفحۀ سهمی sagittal plane صفحۀ سهمی میانی...

عربی /تَصَفُّح/ تصفح چیزی را به دقت نگریستن. کتابی را صفحه به صفحه و به دقت مطالعه کردن، صفحه به صفحه خواندن، بررسی کردن در دیوان‌ها. تتبع فرهنگ لغت معین...

تشریحی] صفحه‌ای موازی و نزدیک به صفحۀ میانی که بدن را به دو بخش غیرمساوی راست و چپ تقسیم می‌کند متـ . صفحۀ پیراسهمی parasagittal plane. «صفحۀ پیرامیانی»...

حوزه: [زمین‏شناسی] صفحۀ اقیانوسی که به زیر صفحۀ دیگر رانده می‏شود. «صفحۀ فرورو» هم‌ارزِ «subducting plate»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

[علوم تشریحی] صفحه‌ای فرضی که عمود بر دو صفحۀ پیشانی و میانی از بدن عبور می‌کند و بدن را به دو قسمت بالا و پایین تقسیم می‌کند متـ . صفحۀ عرضی transverse...

حوزه: [زمین‏شناسی] صفحۀ اقیانوسی که بر لبۀ صفحۀ قاره‏ای رانده می‏شود. «صفحۀ فرارو» هم‌ارزِ «obducting plate»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

خواستن، میل داشتن آیپا: /wɒnt/ صفحه واژه "want" در دیکشنری انگلیسی به فارسی....

حوزه: [زمین‏شناسی] مرز میان دو صفحه که از هم دور می‏شوند. «مرز صفحۀ واگرا» هم‌ارزِ «divergent plate boundary»؛ منبع: گروه واژه‌گزینی و زیر نظر حسن حبیبی،...

[زمین‏شناسی] هر صفحه‌ای که بلور یا ساختار بلوری یا تقارن بلوری را طوری تقسیم کند که هر بخش بازتاب آینه‌ای طرف دیگر باشد [فیزیک]‏ صفحه‌ای فرضی در بلور...