پرش به محتوا

احکام

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

تعریف

[ویرایش]

اقسام احکام دینی

[ویرایش]

احکام در یک دسته بندی کلی به دو بخش تقسیم می شوند:۱.تکلیفی ۲.وضعی

تکلیفی یعنی احکامی که تکلیف و وظیفه انسان را در خصوص کار ها مشخص می کند مانند واجب بودن نماز ، حرام بودن دزدی یا به عبارتی دیگر همان احکام پنج گانه : موجب ، مستحب ، حرام ، مکروه و مباح .

وضعی یعنی احکامی که وضعیت و کیفیت اشیاء را در اعمال انسان مشخص می کند مانند صحیح یا باطل بودن برخی .

شرایط فرد مکلف

[ویرایش]

فردی مکلف به انجام احکام است که بالغ ، دارای عقل و قدرت باشد

ازجهت نوع تکلیف

[ویرایش]

احکام تکلیفی:۱ -واجب۲ -حرام۳- مستحب۴- مکروه۵- مباح[۴]

ازجهت قصد

[ویرایش]

احکام عبادی (عبادات) معاملات (عقودوایقاعات)وسیاسات[۵] و[۶]

عبادات:۱-نماز (صلوه)۲-روزه (صوم)۳-خمس۴-زکات۵-حج۶-جهاد۷-امر به معروف۸-نهی از منکر۹-تولی۱۰-تبری

عقود:بیع- اجاره-رهن-امانت- نکاح-قرض-وصیت- عاریه-شرکت-وقف-وکالت-جعاله-مزارعه مساقات-سلف-سلم-مضاربه[۷] و[۸]

ایقاعات:طلاق سوگند ایلاء

سیاسات :قصاص-حدود-تعزیرات-دیات

ازجهت لزوم وضرورت

[ویرایش]

احکام اولیه

اگر حکمی برای نفس موضوعی بدون در نظر گرفتن برخی از عوارض و عناوین ثانوی مانند اضطرار و همچنین بدون در نظر گرفتن حالت شک و جهلِ مکلف، نسبت به حکم واقعی جعل گردد، حکم اوّلی گفته می‌شود. مانند؛ وجوب وضو برای نماز.

منظور از حکم ثانوی، احکامی است که به لحاظ اضطرار و دیگر عناوین ثانویه بر موضوع مترتب می‌شود، به عبارت دیگر، به احکامی ثانوی می‌گویند که به خاطر عارض شدن حالتی؛ نظیر اکراه، اضطرار، عسر و حرج یا عناوینی؛ مثل نذر، عهد، یمین، و تقیّه (عناوین ثانوی) برای مکلف، جعل می‌گردد؛ برای مثال، با این‌که حکم روزه ماه رمضان وجوب است، ولی همین حکم نسبت به مضطر، مریض، زنان در بعضی از حالات و پیران تغییر می‌کند؛ پس حکم در این حالات را؛ حکم ثانوی می‌گویند و چون بیشترین کاربرد آن از عناوین ثانوی، حالت اضطراراست، به آن حکم اضطراری نیز گفته شده‌است[۹] و[۱۰] و[۱۱] و[۱۲] در قانون اساسی در مسایل جامعه همین امر پیش‌بینی شده‌است بدین صورت چنانچه مجلس شورای اسلامی ضرورت یا مصلحت تصویب قانونی خلاف احکام اولیه یا قانون اساسی را بدهد و شورای نگهبان با ان مخالفت کند مورد به مجمع تشخیص مصلحت نظام ارائه می‌شود تا مجمع تصمیم بگیرد (حکم ثانوی) البته در موردی نیز رهبری دارای چنین اختیاری است. پیامبر فرمودند بعد از خود دو چیز را بیادگار می‌گذارم یکی کتاب خدا و دیگری عترتم که مراد از اولی احکام اولیه و دومی احکام ثانوی است که توسط امامان در هر زمان جاری می‌شود.[۱۳] و[۱۴]

از جهت ضمانت در اجرا و عدم آن

[ویرایش]

حکم ارشادی و حکم مولوی یا حکم حکومتی[۶] و[۱۵]

از جهت سابقه وجودی

[ویرایش]

حکم تأسیسی و حکم امضایی[۶]

منابع

[ویرایش]
  1. فرهنگ معین
  2. لغتنامه دهخدا
  3. فرهنگ عمید
  4. (علامه) مظفر، محمد رضا. اصول الفقه
  5. مبادی فقه و اصول، علیرضا فیض، انتشارات دانشگاه تهران
  6. ۶٫۰ ۶٫۱ ۶٫۲ محقق داماد، سید مصطفی. قواعد فقه
  7. Civil code
  8. مکاسب ومعاملات درج5کافی
  9. (فرائد الاصول), شیخ انصاری
  10. جوادی آملی، ولایت فقیه، ص 87-88
  11. صحیفه نور، ج 20
  12. فرهنگ نامه اصول فقه، ص 115 و 116
  13. قانون اساسی ایران
  14. حدیث ثقلین
  15. قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران

۱۶. کتاب درسنامه فقه نوشته محمد حسین فلاح زاده