پرش به محتوا

زبان‌های رایج در ایران

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد
(تغییرمسیر از زبان‌های ایران)
زبان‌های ایران
رسمیزبان فارسی
اصلیزبان فارسی ۶۱٪، زبان ترکی آذربایجانی و دیگر زبان‌های ترکی ۱۸٪ (مانند زبان ترکی قشقایی، زبان ترکمنیزبان‌های کردی ۷٪، زبان گیلکی و زبان مازندرانی ۱۰٪، زبان لری ۳٪، زبان عربی ۲٪، زبان بلوچی ۲٪ و سایر زبان‌ها (زبان تاتی ایران، زبان تالشی، زبان اچمی، زبان ارمنی، زبان گرجی، آرامی جدید آشوری، زبان لکی۱/۳۴٪، زبان‌های چرکسی) ۱٪[۱]
اقلیتیزبان ارمنی، زبان گرجی، زبان‌های چرکسی و آرامی جدید آشوری
اشارهزبان اشاره فارسی
جانمایی صفحه‌کلید
Persian keyboard

جمعیت ایران براساس سرشماری در سال ۱۳۹۵ خورشیدی، بالغ بر ۷۹٬۹۲۶٬۲۷۰ نفر بوده است. نشریه‌های مختلف گزارش‌های متنوع و متفاوتی از آمار پراکندگی زبانی در ایران منتشر کرده‌اند.

تفاوت آمارها

[ویرایش]

علت تنوع آمارها به این خاطر است:

  1. مرز روشنی از زبان‌ها وجود ندارد و زبان فارسی به‌عنوان زبان میانجی و زبان رسمی در تمامی نقاط ایران که زبان‌های بومی رایج هست، وجود دارد.
  2. جابه‌جایی‌ها و مهاجرت‌ها تعادل زبانی یک منطقه را به هم می‌زند.

گزارش‌ها و تخمین‌ها

[ویرایش]
زبان‌ها، اقوام و مذاهب عمده در ایران بر اساس آمار سازمان اطلاعات آمریکا (سیا)، سال ۲۰۰۸ میلادی
پراکندگی فارسی‌زبانان در استان‌های ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی
پراکندگی ترکی‌زبانان در استان‌های ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی
پراکندگی کردی‌زبانان در استان‌های ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی
پراکندگی لری‌زبانان در استان‌های ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی
پراکندگی بلوچی‌زبانان در استان‌های ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی
پراکندگی عربی‌زبانان در استان‌های ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی
پراکندگی مازنی‌زبانان در استان‌های ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی
پراکندگی گیلکی‌زبانان در استان‌های ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی
پراکندگی تالشی‌زبانان در استان‌های ایران، سال ۲۰۱۰ میلادی

اتنولوگ

[ویرایش]

اتنولوگ جمعیت فارسی‌زبانان ایران در سال ۲۰۱۶ را ۵۰ میلیون و ۴۰۰ هزار نفر یعنی بیش از ۶۲ درصد می‌داند.[۲][۳]

جمعیت گویشوران

[ویرایش]

جمعیت ایران در پایان سال ۲۰۱۶ میلادی، بر پایه برآوردهای گوناگون میان ۷۹ تا ۸۱ میلیون نفر بوده است. اتنولوگ جمعیت گویشوران زبان‌های گوناگون در ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی را به ترتیب زیر بیان کرده است. به این نکته توجه شود که میان قومیت و گویشور تفاوت وجود دارد. برای نمونه میزان جمعیت آذری‌زبانان در جدول لحاظ شده است؛ در حالی که جمعیت آذری تباران اندکی بیش تر است.[۲] بیش از ۸۱ درصد مردم ایران در سال ۲۰۱۶ میلادی به یکی از

ردیف نام جمعیت(۲۰۱۶) درصد از کل جمعیت ایران(۲۰۱۶)
۱ زبان فارسی ۵۰٬۴۰۰٬۰۰۰ ۶۲٫۷۴
۲ زبان ترکی آذربایجانی ۱۰٬۹۰۰٬۰۰۰ ۱۳٫۵۷
۳ زبان کردی ۵٬۵۹۰٬۰۰۰ ۶٫۹۵
۴ زبان لری ۱٬۷۰۰٬۰۰۰ ۲٫۱۱
۵ زبان گیلکی ۲٬۴۰۰٬۰۰۰ ۲٫۹۸
۶ زبان مازندرانی ۲٬۳۴۰٬۰۰۰ ۲٫۹۱
۷ زبان بلوچی ۱٬۹۲۰٬۰۰۰ ۲٫۳۹
۸ زبان عربی ۱٬۳۲۰٬۰۰۰ ۱٫۶۴
۹ زبان لکی ۱٬۰۰۰٬۰۰۰ ۱٫۲۴
۱۰ زبان ترکمنی ۷۹۰٬۰۰۰ ۰٫۹۸
۱۱ زبان ترکی خراسانی ۸۸۶٬۰۰۰ ۱٫۱۰
۱۲ زبان قشقایی ۹۵۹٬۰۰۰ ۱٫۱۹
۱۳ زبان تاتی و زبان تالشی ۴۰۰٬۰۰۰ ۰٫۴۹
۱۴ زبان ارمنی ۱۰۰٬۰۰۰ ۰٫۱۲
۱۵ زبان آشوری ۱۵٬۰۰۰ ۰٫۰۲
۱۶ سایر زبان‌های ایرانی محدود ۰٫۰۴
۱۷ سایر زبان‌های غیر ایرانی محدود ۰٫۰۲
کل تجمیعی کل زبان‌های رایج در ایران ۸۰٬۷۲۰٬۰۰۰ ۱۰۰

بر اساس نتایج سرشماری سال ۱۳۷۵ دربارهٔ ترکیب قومی ملّت ایران، جمعیت فارسی‌زبانان حدود ۷۳ تا ۷۵ درصد جمعیت ایران است. آمار سرشماری سال ۱۳۷۵ نشان می‌دهد که ۸۲ تا ۸۳ درصد مردم فارسی صحبت می‌کنند و ۸۶ درصد از آن‌ها فقط فارسی را می‌فهمند. پس از فارسی‌زبانان، آذری‌ها فراوانی بیشتری دارد. جمعیت آذری‌ها حدود ۱۵ الی۱۷ درصد و جمعیت ترکمن‌ها حدود ۲/۱ درصد جمعیت ایران است. حدود ۵/۳ الی ۵ درصد از جمعیت به سومین گروه قومی، یعنی کردها اختصاص دارد. پس از آن‌ها به ترتیب عرب‌ها در جنوب غربی کشور با حدود ۳ درصد و بلوچ‌ها در جنوب شرقی کشور با حدود ۲ درصد از کل جمعیت قرار دارند.[۴]

سازمان سیا

[ویرایش]

سازمان سیا در کتاب حقایق خود درصد گویشوران هر زبان از جمعیت ایران را این‌گونه اعلام کرده است:[۵]

  • زبان فارسی: ۵۳ درصد
  • زبان‌های ترک‌تبار (آذری، ترکی خراسانی، قشقایی، افشاری، ترکمنی و خلجی) ۱۸ درصد
  • زبان‌های کردی: ۱۰ درصد
  • زبان گیلکی و زبان مازندرانی: ۷ درصد
  • زبان لری: ۶ درصد
  • زبان عربی: ۲ درصد
  • زبان بلوچی: ۲ دصد
  • زبان تاتی و زبان تالشی: ۱ درصد
  • دیگر زبان‌ها (ارمنی، اچمی، گرجی و غیره): ۱ درصد

دانشنامه ورلد اطلس

[ویرایش]

دانشنامهٔ وورلد اطلس در گزارش خود زبان‌های اصلی رایج در ایران را این‌گونه معرفی می‌کند:[۶]

  • زبان فارسی (چهل و هشت میلیون نفر)
  • زبان ترکی آذربایجانی (ده میلیون نفر در آذربایجان ایران)
  • زبان‌های کردی (هفت میلیون نفر)
  • زبان لری (سه میلیون نفر)
  • زبان بلوچی، زبان ترکمنی، زبان تاتی، زبان تالشی و سایر (حدود چهار میلیون نفر)

صندوق جمعیت ملل متحد

[ویرایش]

بر پایه‌گذارش صندوق جمعیت ملل متحد نیز زبان جمعیت ایران متشکل از[۷]

  • ۵۱٪ زبان فارسی
  • ۲۴٪ زبان ترکی آذربایجانی
  • ۷٪ زبان گیلکی و زبان مازندرانی
  • ۷٪ زبان‌های کردی
  • ۳٪ زبان عربی
  • ۲٪ زبان بلوچی
  • ۲٪ زبان لری
  • ۲٪ زبان ترکمنی
  • ۱٪ زبان تاتی و زبان تالشی
  • ۱٪ دیگر زبان‌ها مانند لکی، ترکی خراسانی، قشقایی، افشاری، خلجی، قزاقی، هزارگی، گرجی، ارمنی و…
درصد متکلمین زبان‌های رایج در ایران بر اساس گزارش سازمان ملل متحد[۷]

سازمان فردای بی ترور

[ویرایش]

بر پایه آماری که سازمانی مستقر در آمریکا به نام «فردای بی ترور» با ضریب خطای +/- ۳٫۱٪ که با نمونه برداری یکنواخت به تفکیک جمعیت آماری هر استان گرفته شده است، آمار زیر به دست آمده است:[۸]

  • زبان فارسی ۵۰٫۵٪
  • زبان ترکی آذربایجانی ۲۱٫۶٪
  • زبان‌های کردی ۷٫۶٪
  • زبان گیلکی و زبان مازندرانی ۶٫۹٪
  • زبان عربی ۲٫۷٪
  • زبان لری ۵٫۹٪
  • زبان بلوچی ۱٫۴٪
  • زبان ترکمنی ۰٫۹٪
  • نامشخص ۱–۱٫۵٪

زبان‌های در خطر انقراض در ایران

[ویرایش]

زبان‌های ایرانی به چهار دوره نیاایرانی یا پیشاایرانی، ایرانی باستان، ایرانی میانه و ایرانی نو دسته‌بندی می‌شوند.[۹][۱۰]

کتاب اطلس زبان‌های در معرض خطر جهان که به سردبیری کریستوفر موزلی و به قلم تعدادی از کارشناسان زبانشناسی در مناطق مختلف جغرافیایی جهان نوشته شده و توسط «سازمان یونسکو» منتشر گردیده، مطالبی را در خصوص زبانهای درمعرض خطر یا انقراض در جهان به رشته تحریر درآورده است. یونسکو برای نخستین بار در سال ۱۹۹۶ اطلس زبان‌های در معرض خطر را منتشر نمود. زبان در معرض خطر یا در حال انقراض، زبانی است که توسط نسل‌های قبلی به نسل جدید منتقل نمی‌شود. اینگونه زبان‌ها حتی در بین افرادی که به آن زبان صحبت می‌کنند فاقد هرگونه اعتبار بوده و در بسیاری از موارد به صورت مکتوب نیستند و فقط جنبه شفاهی دارند. طبق اعلام اطلس زبان‌های جهان بیش از ۲۰ زبان در ایران در معرض نابودی و انقراض کامل هستند. یونسکو نیز ۲۴ یا ۲۵ زبان را در خطر نابودی در ایران اعلام کرده است. آماری که در منابع از جمله اطلس زبان‌های درخطر سازمان یونسکو از شمار و نام زبان‌های درخطر ایران ارائه شده متأسفانه دقیق نیست. به عنوان مثال در این اطلس تعداد زبان‌های در خطر ایران، ۲۵ زبان برآورد شده است اما این فهرست از دید متخصصان فهرست قابل قبولی نیست. براساس اطلاعاتی که در منابع آمده است تعداد زبان‌های زنده ایران ۷۶ زبان است. در بین این ۷۶ زبان چیزی حدود نیمی از این زبان‌ها با درجه‌های مختلف در خطر هستند. سازمان یونسکو ۶ درجه برای میزان درخطربودن یک زبان در نظر گرفته است و ۹ عامل را در این امر مؤثر می‌داند. از بین این عوامل دو عامل از اهمیت بالایی برخوردارند. یکی از آن‌ها تعداد سخنگویان زبان است. عامل دوم که یونسکو از آن به عنوان عامل طلایی یاد می‌کند، عامل انتقال بین نسلی است.[۱۱][۱۲][۱۳]

گویش‌های هرزنی و گرینگانی در استان اردبیل، تالشی در استان گیلان، وفسی و آشتیانی در استان مرکزی و تاکستانی در استان قزوین که همگی از گویش‌های زبان تاتی به‌شمار می‌روند، در خطر هستند. همچنین گویشوران لاهیجی، بالاخانی، سوراخانی و… که گویش‌های تاتی جمهوری آذربایجان محسوب می‌شوند نیز با چنان سرعتی در حال کاهشند که از دیدگاه زبانشناسی جزو زبان‌های «در حال انقراض» شمرده می‌شوند. شماری از گویش‌های استان سمنان نیز در معرض نابودی است. همچنین «کُمزاری» (Komzari) که یک گویش ایرانی است و گویشوران آن در آنسوی تنگه هرمز و در کشور عمان هستند نیز جزو زبان‌های در خطر است. راهجردی، دزیدی، نطنزی، گزی، خونسازی، نائینی، دری زرتشتی، سنها (Sonha)، سیوندی، کرشی (به انگلیسی:Koroshi)، اچمی و گویشهای آن از جمله بشکردی و کمزاری از دیگر زبان‌های ایرانی در خطر هستند. شماری از زبان‌هایی که گویشورانشان در تاجیکستان، ازبکستان، افغانستان و شرق چین زندگی می‌کنند نیز در گروه زبان‌های تهدید شونده قرار دارند.[۱۴][۱۵]

بر پایه اطلاعاتی که در منابع آمده است شمار زبان‌های زنده ایران ۷۶ زبان است. در میان این ۷۶ زبان چیزی حدود نیمی از این زبان‌ها با درجه‌های گوناگون در خطر هستند. سازمان یونسکو ۶ درجه برای میزان درخطربودن یک زبان در نظر گرفته است و ۹ عامل را در این امر مؤثر می‌داند. از میان این عوامل دو عامل از اهمیت بالایی برخوردارند. یکی از آن‌ها شمار سخنگویان زبان است. عامل دوم که یونسکو از آن به عنوان عامل طلایی یاد می‌کند، عامل انتقال میان نسلی است؛ یعنی پدر و مادر در خانواده این زبان را به فرزندان‌شان منتقل می‌کنند یا خیر. تصور کنید که خانواده به هر دلیلی برای مثال به دلیل اعتبار بالای زبان دیگر، با فرزندانشان به زبان بومی خود حرف نزنند و برای گفتگو با آن‌ها آن زبان دوم را به کار برند. در چنین حالتی نسل والدین آخرین سخنگویان آن زبان بومی خواهند بود و با مرگ آن‌ها آن زبان هم از میان می‌رود. بر پایه آمارهای رسمی سازمان یونسکو بیش از ۵۰ درصد از هفت هزار زبان شناخته شده در دنیا در آستانه نابودی هستند. از میان هفت هزار زبان، تنها چند صد زبان در نظام‌های آموزشی و رسمی در دنیا ارائه می‌شوند و کمتر از ۱۰۰ زبان در دنیای دیجیتال به کار گرفته می‌شوند. آماری که در منابع از جمله اطلس زبان‌های درخطر سازمان یونسکو از شمار و نام زبان‌های درخطر ایران ارائه شده دقیق نیست. به عنوان مثال در این اطلس شمار زبان‌های در خطر ایران، ۲۵ زبان برآورد شده است اما این فهرست از دید متخصصان فهرست قابل قبولی نیست. نکتهٔ دیگر این‌که اصطلاح‌های زبان، گویش و لهجه را زبان‌شناسان با وسواس خاصی استفاده می‌کنند و بین آن‌ها بر سر تعاریف این اصطلاح‌ها در مواردی اتفاق نظر وجود ندارد. باید توجه داشته باشیم این تعدادی که می‌گوییم بسته به اینکه زبان و گویش را با چه تعریفی استفاده می‌کنیم و چه چیزی را مد نظر داریم، متفاوت است. زبان‌شناسان باور دارند که بیش از نیمی از زبان‌هایی که در سراسر جهان رواج دارد، کم‌تر از ۱۰۰ سال آینده از بین می‌روند. علت این است که زبان‌های دنیا از نظر شمار سخنگو، از نظر اهمیت اقتصادی و اجتماعی و دیگر فاکتورهای که می‌تواند به نگهداری یک زبان کمک کند، شرایط یکسانی ندارند. پنجاه درصد جمعیت جهان تنها به حدود بیست زبان سخن می‌گویند. زبان‌های چینی، انگلیسی و اسپانیایی در زمرهٔ این ۲۰ زبان و جزو زبان‌های اکثریت هستند. هر یک از زبان‌های اکثریت به تنهایی بیش از ۵۰ میلیون سخنگو دارند و معمولاً قدرت اقتصادی و اجتماعی در دست سخنگویان این زبان‌هاست؛ بنابراین این زبان‌ها از پایگاهی قوی برخوردار هستند. غیر از این ۲۰ زبان، دیگر زبان‌هایی که در جهان هستند، به نوعی زبان اقلیت محسوب می‌شوند. به دلیل اینکه به نسبت زبان‌های اکثریت چه به لحاظ شمار سخنگو و چه به لحاظ وضعیت اقتصادی در رتبهٔ پایین‌تری قرار دارند. پنجاه درصد بقیهٔ مردم جهان به بقیهٔ زبان‌های پرشمار موجود در جهان گویش می‌کنند؛ بنابراین شمار سخنگویان برخی از این زبان‌ها بسیار کم است و ممکن است تنها چند ده یا چند صد سخنگو داشته باشند. زبان‌هایی که شمار سخنگویانشان کمتر است و جایگاه اجتماعی بالایی ندارند، در معرض خطر نابودی قرار دارند. این موضوع هم چند عامل دارد. یکی اینکه فشاری که از سوی زبان‌های اکثریت بر آنها وارد می‌شود و باعث می‌شود سخنگویان این زبان‌ها به دلیل پایگاه اجتماعی و اعتبار بالایی که زبان دیگر دارد، زبان خودشان را کنار بگذارند. عوامل بیرونی هم ممکن است در کاهش شمار سخنگویان یک زبان و قرار دادن آن در معرض خطر انقراض مؤثر باشند. برای مثال بلایای طبیعی مانند سیل، زلزله، بیماری و جنگ می‌تواند بر تعداد سخنگویان یک زبان اثر بگذارد. علت بعدی خود سخنگویان هستند که به دلیل اعتبار پایین آن زبان و بهایی که به آن داده نمی‌شود، تصمیم می‌گیرند به آن تکلم نکنند و با زبان دیگر که اعتبار بیشتری دارد صحبت کنند.[۱۳]

در این بحث، زبان‌ها و گویش‌های در خطر نابودی به ۶ گروه، دسته‌بندی شده‌اند. در این میان ۲۴ زبان یا گویش در ایران از زبان‌های ایرانی، ترکی و سامی جز آمار بالا هستند. اما نکته قابل توجه آن است که ۱۷ تای آنها جز زبان‌های ایرانی هستند. این در حالی است که «فریار اخلاقی»، مدیر گروه زبان و گویش رایج پژوهشگاه زبان‌شناسی سازمان میراث فرهنگی و گردشگری ایران اعتقاد دارد بیش از ۳۸ زبان از مجموع ۷۶ زبان زنده در ایران در خطر نابودی کامل هستند. طبق اعلام یونکسو ایران دارای ۳ زبان آسیب‌پذیر، ۱۴ زبان در معرض خطر، ۲ زبان به شدت در خطر نابودی، ۳ زبان در شرایط بحرانی و دو زبان منقرض شده (در سال‌های اخیر) دارد.

  1. زبان‌های امن
  2. زبان‌های باثبات ولی در معرض تهدید
  3. زبان‌های آسیب‌پذیر: تالشی (ایرانی ۴۰۰٬۰۰۰ تن)، خلجی (ترکی ۲۰٬۰۰۰ تن)، ترکی خراسانی (۲۰۰٬۰۰۰ تن)
  4. زبان‌های در معرض خطر: تاتی (ایرانی، جمعیت نامشخص)، آرامی (۲۴٬۰۰۰ تن)، هورامی (ایرانی ۲۳٬۰۰۰ تن)، جیدی (ایرانی ۳۰٬۰۰۰ تن)، وفسی (ایرانی ۱۸٬۰۰۰ تن)، آشتیانی (ایرانی ۲۱٬۰۰۰ تن)، سمنانی (ایرانی ۲۱٬۰۰۰ تن)، خوانساری (ایرانی ۲۱٬۰۰۰ تن)، گزی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)، دری زرتشتی (ایرانی ۱۵٬۰۰۰ تن)، سوی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)، بشاگردی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)، اچمی (ایرانی ۸۰٬۰۰۰ تن)، سیوندی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)
  5. زبان‌های شدید در معرض خطر (به شدت در خطر نابودی): نطنزی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)، نایینی (ایرانی ۷٬۰۰۰ تن)
  6. زبان‌های کامل در معرض خطر (بحرانی): سنایا (آرامی ۶۰ تن)، مندائی (آرامی ۳۰۰ تن)، کوروشی (ایرانی ۲۰۰ تن)
  7. زبان‌های منقرض شده: لشان ددان (آرامی) و هولئولا (آرامی)

زبان‌های زیر در خطر نابودی کامل قرار دارند:

زبان‌های ترکی

[ویرایش]

زبان آذری

[ویرایش]

زبان ترکی آذربایجانی شاید پس از زبان ازبکی دومین زبان از زبان‌های ترکی باشد که بیشترین تأثیر را از فارسی گرفته است. این تأثیر بیشتر در واج‌شناسی، مجموعه لغات و ساختار بوده است و به صورت کمتر در صرف این زبان بوده است. تأثیر عناصر زبان‌های ایرانی بر اغوزی از آسیای میانه آغاز شده است. اتنولوگ جمعیت آذری زبان‌های ایرانی در سال ۲۰۱۶ میلادی را ۱۰٬۹۰۰٬۰۰۰ می‌داند و گسترش آن را در شمال (غربی) و مرکز ایران می‌داند.[۲][۱۶]

اگر چه خطر انقراض، زبان ترکی آذربایجانی در ایران را تهدید نمی‌کند ولی آسیب‌ها و چالش‌های عمده ای دارد:

  1. آب رفتن زبان ترکی و گسترش پدیده زبان فآذری: پدیده «زبان فآذری» (فارسی + آذری) به زبان ترکی آمیخته با واژگان و دستور زبان فارسی گفته می‌شود که از نظر شکل و محتوا تهی شده و بر اثر ترکیب مفرط و لجام گسیخته با زبان فارسی به شکل زبانی فاقد ساختار، قاعده و پویایی درآمده است. گسترش پدیده فآذری بویژه در میان جمعیت‌های مهاجر به کلانشهرها، بزرگ‌ترین تهدید پیش روی زبان ترکی آذربایجانی است چرا که آن زبان را از درون تهی و گویشوران آن را به فراموشی تدریجی زبان مادری و جایگزینی آن با زبان غالب (فارسی) سوق می‌دهد. دو عامل در شکل‌گیری این پدیده نقش‌آفرینی کرده‌اند. نخست، رسانه‌ها و دوم، نظام آموزشی.
  2. نازایی زبانی: فقدان مراکز علمی، پژوهشی به همراه عواملی مانند فراموشی و رقیق‌تر شدن زبان مادری (پدیده فآذری) در روند انتقال شفاهی از یک نسل به نسل دیگر و عدم امکان معادل‌سازی و معادل‌یابی برای موضوعات، مفاهیم و اشیای جدید، می‌تواند آن زبان مادری را به زبانی نازا و ایستا تبدیل کند. عدم انتقال نسلی و نازایی زبانی می‌تواند در یک بازه زمانی طولانی، یک زبان را به گویش تبدیل کند یا حتی منجر به مرگ تدریجی آن زبان شود. به‌طور نمونه، زبان‌های مازنی و گیلکی دست کم در مناطق شهری در طی دهه‌های اخیر تبدیل به گویش و لهجه شده‌اند که بر پایه تعاریف زبان‌شناسی، دیگر به سختی می‌توان آن‌ها را زبان نامید.
  3. فقدان زبان و الفبای معیار و انشقاق زبانی: در کشورهای وسیعی مانند آمریکا، روسیه و چین نظام آموزشی و رسانه‌های سراسری، نقش مهمی در کم رنگ کردن لهجه‌های مختلف زبان‌های انگلیسی، روسی و چینی و تقویت یک لهجه استاندارد برای زبان‌های مادری ایفا کردند. در آذربایجان ایران اما عکس این موضوع را شاهد هستیم به طوری که به علت نبود رسانه‌های حرفه ای، نظام آموزشی و الفبای استاندارد و یکسان به زبان ترکی، لهجه‌های مختلف زبان ترکی (به‌طور مثال ترکی قشقایی و ترکی خلجی) در درک و فهم یکدیگر دچار مشکل بوده و در حال تبدیل شدن به زبان‌هایی مجزا (زبان قشقایی و زبان خلجی) هستند.
  4. نگاه کلیشه‌ای و منفی: در گفتمان غالب در ایران، تصور می‌شود که زبان ترکی آذربایجانی، ضعیف، فاقد پتانسیل، غیرعلمی و غیرادبی است. اثر مشهور جهانی در سال‌های اخیر از زبان ترکی آذربایجانی ایران ایجاد نشده است.
  5. نگاه امنیتی: توجه و اهتمام به این زبان، معادل تقویت واگرایی و نشانه‌ای از جدایی‌طلبی تلقی می‌شود و توطئه خارجی و مغایر با امنیت ملی کشور دانسته می‌شود.[۱۷]

زبان ترکمنی

[ویرایش]

زبان ترکمنی در ایران و افغانستان با خط فارسی نوشته می‌شود. در کشور ترکمنستان تا سال ۱۹۲۸ خط فارسی و سپس خط لاتین جایگزین آن شد و در سال ۱۹۴۰ خط سریلیک جای آن را گرفت. در ۱۹۹۱ خط لاتین بر پایه خط ترکی (استانبولی) جایگزین خط سریلیک شد.[۱۸]

زبان ترکی خراسانی

[ویرایش]

سازمان یونسکو از زبان‌های در معرض خطر جهان یا منسوخ شده، اطلسی تهیه کرده است که به صورت آنلاین و به کمک نقشه‌های گوگل قابل مشاهده است. در این لیست، برای کشور ایران ۲۵ زبان در معرض خطر نشان داده شده است که ترکی خراسانی یکی از این زبان‌ها است و با عنوان زبان آسیب‌پذیر (Vulnerable) از آن یاد شده است.[۱۵][۱۹] این زبان بیشتر در استان خراسان شمالی صحبت می‌شود ولی در استان‌های خراسان رضوی و گلستان هم گویشور دارد. بیشتر کسانی که به زبان ترکی خراسانی سخن می‌گویند به زبان فارسی نیز مسلط هستند. نابودی تدریجی زبان ترکی خراسانی در شمال و مرکز خراسان رخ داده است.

ترکی افشاری

[ویرایش]

ترکی افشاری یکی از لهجه‌های ترکی است که در استان کرمان متکلمین زیادی دارد، بسیاری در دو شهرستان بافت و ارزوئیه و بخش قابل توجهی از شهرستان‌های سیرجان، بردسیر و حاجی‌آباد به ترکی افشاری تکلم می‌کنند. تعداد ترکان افشار کرمان حداقل ۷۰هزار نفر برآورد شده است.[۲۰] به علت عدم حمایت، این زبان در معرض نابودی است و متولدین دهه هشتاد به بعد، زبان مادری را استفاده نمی‌کنند و با ادامه پیدا کردن این روند، این زبان در آینده نابود خواهد شد. بچاقچی‌ها یکی دیگر از ایلات بزرگ ترک کرمان هستند که در سیرجان و بافت ساکن هستند و به زبان ترکی افشاری تکلم می‌کنند، زبان این ایل نیز در حال نابودی است. لازم است ذکر شود هر دو ایل افشار و بچاقچی در دوران صفویه، افشاریه و قاجاریه از آذربایجان و فارس به کرمان مهاجرت کرده‌اند.[۲۰]

ترکی قشقایی

[ویرایش]

زبان ترکی قشقایی یکی از لهجه‌های شاخه جنوب غربی زبان ترکی است که قشقایی‌ها بدان تکلم می‌کنند.[۲۱] در واژگان قشقایی تأثیر زبان فارسی مشخص است، در متون جمع‌آوری شده توسط دوئرفر و همکارانش از فیروزآباد دخیل‌های فراوان عربی دیده می‌شود. واژگان حکومتی و نظامی مانند پاسبان، پیکان و شاه بیشتر از فارسی وارد این زبان شده‌اند. قاموس دینی بیشتر ریشه عربی دارد اما از فارسی وارد این زبان شده‌اند و ویژگی‌های فارسی‌شان را حفظ کرده‌اند. واژگان پزشکی نیز تحت تأثیر فارسی است مانند بیمار، درد و دارو.[۲۲] بنا به یک پژوهش، در فیروزآباد قشقایی‌ها در همه سنین از زبان مادری در حوزه‌های دوستانه و خانوادگی استفاده می‌نمایند، اما در شیراز افراد زیر بیست سال خانواده‌های ترک‌زبان تمایل چندانی به استفاده از زبان مادری ندارند. در شیراز در حوزه‌های مختلف زبان غالب فارسی است و در موقعیت‌های غیررسمی در بعضی از مواقع زبان مادری استفاده می‌شود در صورتی که در فیروزآباد در شرایط مشابه ترکی ترجیح داده می‌شود. ترکی در شیراز به شدت تحت تأثیر فارسی است. زبان قشقایی در میان جوانان به تدریج در حال از دست دادن کاربری‌اش است.[۲۳]

قزاقی

[ویرایش]

جمعیت قزاق‌های ایران بیش از ۵٫۰۰۰ نفر است که در شهرهای گرگان، بندر ترکمن و گنبد کاووس زندگی می‌کنند. بیشتر آن‌ها در اوایل قرن بیستم از قزاقستان شوروی به ایران مهاجرت کردند.[۲۴] زبان قزاقی در بین آن‌ها رایج است.

خلجی

[ویرایش]

نشانه‌هایی تاریخی نشان می‌دهد که خلج‌ها احتمال دارد در اصل مردمی آریایی‌نژاد و گروهی از سکاها بوده‌اند که در آسیای میانه ترک‌زبان شده‌اند.[۲۵] مردم خلج از نظر فرهنگی ایرانی محسوب می‌شوند. امروزه زبان خلجی در معرض انقراض قرار دارد و جای خود را بین نسل جدید خلجی‌ها به فارسی داده است. نسل جدید تنها در حد درک مطلب با این زبان آشنائی دارند و دیگر در میان خود از این زبان استفاده نمی‌کنند.[۲۶] بر اساس آمار سایت اتنولوگ تعداد گویش وران زبان خلجی در ایران ۴۲٫۱۰۰ نفر می‌باشد.[۲۷]

بچاقچی، یکی از بزرگ‌ترین ایلات استان کرمان است. ایشان شیعه‌مذهب هستند و در گذشته به گویشی از ترکی صحبت می‌کردند ولی امروزه بیشتر شهرنشین شده و به فارسی صحبت می‌کنند. واژه بچاقچی در ترکی به معنای چاقوساز است و گویا از نام یکی از رؤسای گذشته ایل گرفته شده است.[۲۸]

زبان‌های کُردی

[ویرایش]

زبان کردی یکی از زبان‌های هند و اروپایی در شاخهٔ زبان‌های ایرانی غربی است.[۲۹] همچنین کردی به زنجیره گویشی ای گفته می‌شود که کُردها هم اینک با آن سخن می‌گویند.[۳۰] زبان کُردی یا زبان‌های کُردی از زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی[۳۱][۳۲][۳۳][۳۴][۳۵] هستند که با زبان فارسی خویشاوندی دارند. تعریف یک زبان به عنوان «کُردی» همواره دستخوش عوامل غیر زبان‌شناختی به‌ویژه عوامل سیاسی و فرهنگی است.[۳۶] در واقع «زبان کُردی» به مانند «زبان فارسی» به معنای یک زبان با یک شکل استاندارد و مرز و تعریف مشخص نیست،[۳۶][۳۷] بلکه امروزه به طیفی از زبان‌های ایرانی شمال غربی گفته می‌شود که گاه به هم نزدیک و گاه نسبت به هم از نظر زبان‌شناسی دور هستند.

زبان لری

[ویرایش]

زبان لری یکی از زبان‌هایی است که حیاتش به دلایل مختلف درون و برون قومی، در معرض تهدید است. با توجه به استفادهٔ وافر و نسنجیده از شیوهٔ واژه‌گزینی، این شیوه به مهم‌ترین عامل آسیب‌رسان به زبان لُری تبدیل شده است. امروزه تعامل اقوام و ملل به شکل عجیبی گسترش یافته است و این امر موجب تأثیرگذاری بیش از پیش بر روی یک‌دیگر در همه عرصه‌ها شده است. در این خصوص، تأثیر زبان‌ها بر یک‌دیگر برای بعضی از اقوام به فرصت و برای برخی دیگر به تهدیدی جدی تبدیل شده است. برخی از زبان‌ها به دلیل برخورداری از عوامل رشد زبان که بیش‌تر درون‌قومی است دارای فرصت و برخی دیگر به دلیل عدم برخورداری از این عوامل مورد تهدید روزافزون و خطر از دور خارج شدن هستند. به نظر می‌رسد لُری در زمرهٔ زبان‌های دستهٔ دوم یعنی زبان‌های مورد تهدید قرار می‌گیرد.[۳۸] این قوم به علت نداشتن رسم‌الخط مشخص و واحد و نیز به علت شرایط خاص زیستی خود، موفق به مکتوب نمودن آثار ادبی خود نشده و از سوی دیگر در سال‌های اخیر نسل جدید مردمان لرتبار به فارسی صحبت کردن و دوری از زبان‌های بومی گرایش پیدا کرده‌اند که هر دوی این عوامل خطری برای ادامه حیات زبان‌های مردم لر می‌باشند. پرهیز از لری صحبت کردن در میان قشر تحصیل کرده و به ویژه جامعه دانشگاهی لرها بیش از قشرها دیگر شدت یافته است.[۳۹]

زبان لکی

[ویرایش]

زبان لکی زبان طوایف لک ایران و از زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی رایج در مناطق غرب ایران است. حدود یک‌ونیم میلیون نفر شامل یک میلیون نفر با زبان مادری (۲۰۰۲) به این زبان سخن می‌گویند.[۴۰] زبان لکی در مرداد ماه ۱۳۹۶ با در خواست استان لرستان به عنوان یک زبان مستقل ایرانی ثبت ملی شد.[۴۱][۴۲] زبان لکی یکی از زبان‌های بسیار قدیمی است. تعداد واژه‌ها در این زبان را تا ۳۰ هزار واژه اعلام کرده‌اند. در زبان لکی کنونی هنوز بسیاری از لغات، اصطلاحات و واژه‌های موجود در زبان اوستا به همان شکل اولیه بدون هیچ تغییری رایج و معمول هستند. لکی زبانی است تقریباً منظوم و مملو از اشعار، ضرب‌المثل‌ها، تمثیل‌ها، افسانه‌ها و بسیاری از کلمات و جملات آن دارای اوزان عروضی است، با این تفاوت که شعر لکی همه‌جا ۱۰هجایی است، اما گاهی ۸ و ۱۲هجایی نیز دارد.[۴۱] زبان و ادبیات لکی در معرض فراموشی و آسیب جدی است. رسم‌الخط واحدی در زبان لکی وجود ندارد. عبدالعلی میرزانیا کارشناس، شاعر و پژوهشگر زبان لکی می‌گوید: واژه‌های زبان لکی در معرض فراموشی قرار دارند که این موضوع هشداری جدی برای مقابله با آسیب رسیدن به این زبان کهن است. .[۴۳]

زبان‌های حاشیه دریای کاسپین

[ویرایش]

زبان گیلکی

[ویرایش]

مردم گیلک زبان با گویش‌های مختلف سخن می‌گویند که ریشه در زبان‌های ایران باستان دارد. بررسی‌هایی نشان می‌دهد زبان گیلکی در خطر است و پدران و مادران گیلک‌زبان به خصوص در شهرهای گیلک‌نشین اصرار دارند فرزندانشان فارسی صحبت کنند. این عامل، با کاهش دانسته‌های واژگان گیلک زبان‌ها، از یک سو باعث اختلال در فرایند زایش واژگانی و دستوری گیلکی می‌شود و از سوی دیگر با تشدید دو زبانه شدن گیلکی و استفاده اجباری گیلک‌ها از واژگان فارسی در گفتگوهایشان، فرایند مرگ تدریجی گیلکی را شتاب می‌دهد.[۴۴] دکتر مریم‌سادات فیاضی عضو هیئت علمی زبان و ادبیات پژوهشکده گیلان‌شناسی با اشاره به اینکه بنابر اعلام مؤسسه مکس پلانک، زبان گیلکی دومین زبان ایرانی در معرض خطر است، گفت: گیلکی را می‌توان در طبقه‌ای میان «آسیب‌پذیر» و «به شدت در معرض خطر» جای داد. بر اساس اطلس زبان‌های در معرض خطر یونسکو، زبان‌های جهان را می‌توان در شش طبقه «سالم»، «آسیب‌پذیر»، «نسبتاً در معرض خطر»، «به شدت در معرض خطر»، «بحرانی» و «منقرض‌شده» جای داد. «زبان‌های سالم» گویشورانی دارد که زبان‌شان را از نسلی به نسل دیگر منتقل می‌کنند، «زبان‌های آسیب‌پذیر» شامل زبان‌هایی است که گویشوران خردسالش در برخی از مناطق و در پاره‌ای موقعیت‌های خاص به آن سخن می‌گویند، «زبان‌های در معرض خطر» شامل دسته‌ای است که کودکان آن زبان را به عنوان زبان مادریشان در خانه نمی‌آموزند، «زبان‌های به شدت در معرض خطر» به زبان‌هایی گفته می‌شود که گویشورانشان افراد کهنسال هستند و اگر چه نسل جوان‌تر (پدرها و مادرها) کاملاً آن را متوجه می‌شوند اما آن را به کودکان خود نمی‌آموزند، گویشوران «زبان‌های بحرانی» کهنسالانی هستند که در بافت‌هایی خاص به زبان خود تکلم می‌کنند و «زبان‌های منقرض‌شده» گویشور ندارند. با توجه به تقیسم‌بندی پیش‌گفته گیلکی را می‌توان در طبقه‌ای میان «آسیب‌پذیر» و «به شدت در معرض خطر» جای داد.[۴۵]

زبان مازنی

[ویرایش]

محدوده جغرافیایی فعلی زبان مازنی از مرز گیلان در غرب تا دشتهای گرگان در شرق امتداد دارد. مرز جنوبی زبان مازنی تا حدودی ناشناخته است و این زبان فراتر از رشته کوه البرز، شامل فیروزکوه و دماوند می‌شود و تمام مسیر جنوب به حومه تهران در شمیرانات، لواسانات، رودهن و غیره را در بر می‌گیرد. روستای ولاترو استان البرز که گویش آن توسط لامبتون (۱۹۳۸) ضبط شده است نیز گویشی از زبان مازنی می‌باشد. در حاشیه جنوب شرقی مازندران، مجموعه ای از شهرها دراطراف شهر سمنان مانند سنگسر (مهدی شهر)، سرخه، لاسجرد، افتر وجود دارد که گویش آن دارای خصوصیات مشترک قابل توجهی با زبان مازنی است به خصوص گویش شهمیرزاد که گونه ای از زبان مازنی است.[۴۶] زبان مازنی تنها در کشور ایران تکلم می‌شود.[۴۷] زبان مازندرانی از خرده‌زبان‌های در خطر مرگ است.[۴۸][۴۹] محمد صالح ذاکری پژوهشگر زبان مازندرانی نسبت به خطر نابودی این زبان کهن دارای ریشه هندی اروپائی هشدار داد و گفت که بر اساس نتایج یک تحقیق ۶۰ درصد خانواده‌های مازندرانی در جمع خانوادگی هم به زبان فارسی مکالمه می‌کنند. او در نشستی با موضوع آینده زبان مازندرانی افزود: رغبت نداشتن خانواده‌های مازندرانی برای آموزش زبان بومی به فرزندانشان، مهم‌ترین علت به خطر افتادن زبان مازندرانی است. وی محدود شدن حوزه کاربرد، تأثیر زبان‌های دیگر و دلسردی و نداشتن اعتماد به نفس کاربران در استفاده از زبان مادری را از دیگر عوامل تهدیدکننده زبان مازندرانی برشمرد. ذاکری با بیان اینکه نگرش مثبتی به زبان مازندرانی در خانواده‌ها وجود ندارد، گفت: این نگرش منفی در دختران بیشتر از پسران و در کودکان و نوجوانان بیشتر از بزرگسالان است.[۵۰]

زبان تالشی

[ویرایش]

زبان تالشی نام یک گروه زبانی، از زبان‌های ایرانی شمال غربی است. زبان تاتی نزدیک‌ترین زبان از زبان‌های ایرانی شمال غربی، به زبان تالشی است؛ به گونه‌ای که برخی منبع‌های زبان‌شناسی، مانند اتنولوگ، این دو را یک گروه زبانی دانسته‌اند.[۵۱] طبق اعلام اطلس زبان‌های جهان این زبان در خطر انقراض قرار دارد.

زبان تاتی

[ویرایش]

تات‌های ایران به زبان تاتی سخن می‌گویند. از دستهٔ زبان‌های ایرانی شاخه شمال غربی است. گویش‌های این زبان روزگاری از آذربایجان تا شمال خراسان گسترده بود ولی امروزه با ترک‌زبان و فارسی‌زبان شدن بخشی از شمال‌باختری ایران تنها جزیره‌هایی از گویش‌های تاتی در منطقه به جا مانده است. طبق اعلام اطلس زبان‌های جهان این زبان در خطر انقراض قرار دارد.

زبان‌های کومشی

[ویرایش]

زبان‌های کومشی[۵۲] گروهی از زبان‌های ایرانی شاخهٔ شمال غربی[۵۳] و زیرمجموعه زبان‌های حاشیه دریای خزر هستند.[۵۴] که در استان سمنان توسط مردم سمنانی گویش می‌شود. زبان‌های کومشی مرز انتقال بین گویش‌های حاشیه دریای خزر با زبان‌های ایران مرکزی می‌باشد.[۵۵] برخی از این گویش‌ها مانند سنگسری و افتری تحت تأثیر زبان مازندرانی هستند.[۵۶] در منابع شش زبان جزو این گروه ذکر شده است، که بر سر گویش بودن برخی از آنان اختلاف وجود دارد.

زبان بلوچی

[ویرایش]

زبان بلوچی از زبان‌های ایرانی شمال باختری است و با زبان‌های تاتی، کردی، گیلکی و تالشی نزدیکی زیادی دارد.[۵۷] بلوچی بیشتر رابطه نزدیکی با زبان پارتی تا زبان پارسی میانه دارد[۵۸] برای همین به نظر می‌رسد گویشوران این زبان در گذشتهٔ دور از نواحی شمالیِ ایران امروزی به بلوچستان کنونی کوچیده باشند. سخنگویان بلوچی احتمالاً نخست در حاشیه دریای خزر می‌زیستند و در حدود قرن ۴ق/۱۰م به مناطقی که اکنون هستند مهاجرت کردند.[۵۹]

زبان عربی

[ویرایش]

زبان عربی خوزستانی گویشی از زبان عربی و بسیار نزدیک به لهجه عربی بین‌النهرینی است که در جنوب غرب ایران به ویژه استان خوزستان و نواحی جنوبی استان ایلام توسط مردم عرب بدان تکلم می‌شود.

وضعیت زبان‌های اقلیت در ایران

[ویرایش]

زبان ارمنی

[ویرایش]

اقتباس زبان ارمنی از زبان‌های ایرانی بیشتر به زبان پهلوی اشکانی در دوره اشکانیان بازمی‌گردد. بعضی از کلمات پهلوی اشکانی یا ساسانی در زبان ارمنی حفظ شده و هنوز به کار برده می‌شوند در صورتی که در فارسی کنونی آن کلمات دیگر کاربرد ندارند. به این ترتیب می‌توان از طریق زبان ارمنی برخی از واژه‌های متروک و منسوخ پهلوی را یافت. تعدادی واژه در زبان ارمنی وجود دارد که مشابه آن در زبان پهلوی موجود است ولی در زبان فارسی کنونی از آن‌ها استفاده نمی‌شود. زبان ارمنی امانت دار صدیقی برای این واژه‌های اصیل پهلوی بوده است.

زبان گرجی

[ویرایش]

زبان گرجی تنها در بین عده محدودی از گرجی‌های ایران رواج دارد. آن‌ها گروهی از مردم گرجی و یکی از قومیت‌های ساکن ایران هستند که نیاکان آن‌ها اغلب به دلیل مقاومت در برابر پادشاهان ایران، از وطن خود گرجستان، به ایران تبعید می‌شدند. به‌طوری‌که در طول حکومت سلسله‌های صفویه، افشاریه و قاجاریه حدود سیصد هزار گرجی در قزوین، گیلان، مازندران، گلستان، اصفهان، فارس، خراسان، تهران و یزد ساکن شده‌اند.[۶۰] امروزه پس از گذشت حدود سه سده، تنها صد هزار تَن از آنان قابل شناسایی هستند که از این میان برخی از گرجی‌های مناطقِ ساحلیِ شمالِ ایران با حفظ برخی از عناصر فرهنگی خود یعنی لباس، رقص، موسیقی، آشپزی و معماری شناخته می‌شوند و همچنین بعضی از گرجی‌های مناطقِ کوهستانیِ غربِ اصفهان به واسطهٔ گویش به زبان گرجی قابل شناسایی هستند.[۶۱]

زبان آشوری

[ویرایش]

زبان آشوری توسط آشوریان ایران در کنار زبان فارسی به کار می‌رود.

زبان چرکسی

[ویرایش]

چرکس‌ها در ایران قادر به سخن گفتن به زبان چرکسی نیستند و به زبان فارسی سخن می‌گویند. چرکس‌ها پس از گرجی‌ها، دومین گروه بزرگ قفقازی در ایران هستند.

جستارهای وابسته

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  1. "The World Factbook — Central Intelligence Agency". Cia.gov. Archived from the original on 2012-02-03. Retrieved 2017-01-17.
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ ۲٫۲ https://www.ethnologue.com/country/IR/languages
  3. https://www.ethnologue.com/language/pes
  4. مؤسسه مطالعات و پژوهش‌های سیاسی ایران
  5. . The world factbook https://web.archive.org/web/20120203093100/https://www.cia.gov/library/publications/the-world-factbook/geos/ir.html. بایگانی‌شده از اصلی در ۳ فوریه ۲۰۱۲. پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)
  6. "Actual Statistics from Iran". azargoshnasp.net.
  7. ۷٫۰ ۷٫۱ "Country Profile (IRAN)". UNFPA IRAN. Archived from the original on 29 July 2013.
  8. "Results of a New Nationwide Public Opinion Survey of Iran before the June 12, 2009 Presidential Elections" (PDF). Terror Free Tomorrow. {{cite web}}: line feed character in |title= at position 53 (help)
  9. https://web.archive.org/web/20200621101217/http://uupload.ir/files/oohc_0.jpg
  10. https://www.isna.ir/news/92111107050/سرنوشت-زبان-های-ایرانی-از-هخامنشیان-تا-امروز
  11. https://en.wikipedia.org/w/index.php?title=List_of_endangered_languages_in_Asia&oldid=808904800#Iran
  12. https://www.khabaronline.ir/news/737198/موشن-گرافیک-گزارش-یونسکو-از-گویش-های-منقرض-شده-و-در-حال-انقراض
  13. ۱۳٫۰ ۱۳٫۱ «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۹ نوامبر ۲۰۲۱. دریافت‌شده در ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰.
  14. زبان‌های ایرانی در معرض خطر، دانشنامه دنبلید
  15. ۱۵٫۰ ۱۵٫۱ https://en.wikipedia.org/wiki/List_of_endangered_languages_in_Asia#Iran
  16. https://www.ethnologue.com/language/azb
  17. https://iranintl.com/دیدگاه/روز-جهانی-زبان-مادری-و-پنج-چالش-پیش-روی-زبان-ترکی-آذربایجانی-در-ایران
  18. Turkmen language, alphabets and pronunciation
  19. http://www.unesco.org/languages-atlas/
  20. ۲۰٫۰ ۲۰٫۱ سیری در تاریخ، فرهنگ و زبان ترکان کرمان، اصغر پورمراد.
  21. Ethnologue report for language code: qxq
  22. Michael Knüppel، دانشنامه ایرانیکا.
  23. حسین‌آبادی، «زوال تدریجی گویش ترکی قشقایی»، گویش‌شناسی، ۵۸.
  24. «Новости Казахстана. Агентство Казинформ». بایگانی‌شده از اصلی در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۴ فوریه ۲۰۱۸.
  25. Bosworth, C.E. ; Doerfer, G. «K̲H̲alad̲j̲.» Encyclopaedia of Islam, Second Edition. Edited by: P. Bearman , Th. Bianquis , C.E. Bosworth , E. van Donzel and W.P. Heinrichs. Brill, 2008. Brill Online. UNIVERSITEITSBIBLIOTHEEK LEIDEN. 04 November 2008 <http://www.brillonline.nl/subscriber/entry?entry=islam_COM-0485[پیوند مرده]>
  26. * Kıral, Filiz. 2007. Cultural changes in the Turkic world. Istanbuler Texte und Studien, Bd. 7. Würzburg: Ergon-Verl. p.۱۶۵
  27. Ethnologue report for Iran
  28. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۶ ژوئیه ۲۰۱۲. دریافت‌شده در ۴ فوریه ۲۰۱۸.
  29. https://www.ethnologue.com/subgroups/kurdish-1
  30. * مشارکت‌کنندگان ویکی‌پدیا. «Kurdish language». در دانشنامهٔ ویکی‌پدیای انگلیسی، بازبینی‌شده در ۱۹ ژوئن ۲۰۱۲.
  31. دکتر محرم رضایتی کیشه خاله. «مقایسة گویش کرمانجی رودباری با گویشهای کرمانجی خراسان».
  32. وبگاه تخصصی زبانشناسی اتنولوگ. «زبان کردی».
  33. دانشنامه ایرانیکا. http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i. پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)
  34. «ساخت ارگتیوو فروپاشی آن در گویش کرمانجی خراسان» (PDF). دانشگاه فردوسی مشهد. بایگانی‌شده از اصلی (PDF) در ۱۲ ژوئن ۲۰۱۸.
  35. (PDF). Jagiellonian university http://www.kurdishstudies.pl/files/Fritillaria%20Kurdica%2001.pdf. پارامتر |عنوان= یا |title= ناموجود یا خالی (کمک)
  36. ۳۶٫۰ ۳۶٫۱ http://www.iranicaonline.org/articles/kurdish-language-i Encyclopaedia Iranica بایگانی‌شده در ۱۳ فوریه ۲۰۲۰ توسط Wayback Machine، سرواژهٔ Kurdish language
  37. بنیاد مطالعات ایران بایگانی‌شده در ۱۷ اوت ۲۰۱۷ توسط Wayback Machine، بازدید: مه ۲۰۰۹.
  38. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۹ اوت ۲۰۱۶. دریافت‌شده در ۷ مه ۲۰۲۱.
  39. http://www.mirmalas.com/news/19748/زبان-لری-لکنت-زبان-گرفته-است/
  40. Ethnologue report for language code:lki
  41. ۴۱٫۰ ۴۱٫۱ http://www.asriran.com/fa/news/552261/زبان-لکی-ثبت-ملی-شد
  42. http://alef.ir/vdcepv8e7jh8o7i.b9bj.html?498060
  43. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۵ فوریه ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۴ فوریه ۲۰۱۸.
  44. «مرگ تدریجی یک زبان». ایسنا.
  45. «نسخه آرشیو شده». بایگانی‌شده از اصلی در ۲۸ سپتامبر ۲۰۱۸. دریافت‌شده در ۲۰ ژوئیه ۲۰۲۰.
  46. حبیب برجیان، طبرستان زبان و مردم، ۲۹۵.
  47. [https://iranicaonline.org/articles/iran-vi2-documentation = The “Caspian dialects” are spoken between the Caspian Sea and the Alborz, Gilaki in the west in the province of Gilān (q.v.), notably in Rašt, and Māzanderāni (with transitional forms; see GILAKI) and related dialects in the east in the province of Māzanderān and as far south as the southern valleys of the Alborz, north of Tehran (Ve-lātruʾi) and still farther to the east (Šāhmerzādi). Older dialects in Ṭabarestān and Gorgān are known from quotations (see Monchi-Zadeh, 1969). The term “Tabari” is often found used in the sense of “Māzanderāni.” Māzandarāni has an old literary tradition, including the poets Ṭāleb Āmoli (1586-1626; Maṯnawi, ed. Gudarzi, 1376 Š./1997, in vocalized Persian script) and Amir Pāzvāri (12th/18th century[?]; see Dorn and Schafy, 1860-66; Grundriss I/2, p. 346; Ṣaffāri, 1347 Š. /1968-69; Amir Pāzvāri, ed. Rujā, [1369 Š./1990]; Nayestāni, 1376 Š. /1997). Kiā (1316 Y. /1947) is an edition of a Neṣāb-e ṭabari, compiled under Moḥammad Shah Qājār (r. 1834-48). The poet Nimā Yušij (1274-1338 Š. /1895-1951) wrote poetry in Ṭabari dialect (ed. ʿAẓimi, Tehran, 1381 Š. /2002). Collections of contemporary Gilaki poetry include those by Moḥammad-qoli Ṣadr Eškavari (1376 Š. /1997) and Mojtabā Ruḥāni Mendij (1379 Š. /2000). The first important publications were those of Zhukovskiĭ (1888: Šāhmarzādi) and, later, Christensen (1930: Gilaki; 1935: Šāhmarzādi) and Lambton (1938). For bibliography to date, see Osnovy III/2 and CLI, p. 312. Recent publications include Jahāngiri (2003: Gilaki); Rādmard (1382 Š. /2003: Gāleši, gramm. sketch, gloss. , text samples). On Māzanderāni: Partovi Āmoli (1358 Š. /1979 (glossaries, idioms, dobaytis), Najafzāda Bārforuš (1368 Š. /1989: gramm. sketch, gloss.), Humand (1369 Š. /1990, 1380 Š. /2001: poetry), Qoṣayri (1371 Š. /1992: songs), Ḥejāzi Kenāri (1374 Š. /1995: etymological glossary), Šokri (1374 Š. /1995: Sāri, gramm. sketch, text samples, gloss.), Yoshie (1996: Sāri), Kalbāsi (1376 Š. /1997: Kalārdašti from Rudbārak), Yazdān-panāh Lamuki (1376 Š. /1997: proverbs), ʿEmrān (1382 Š. /2003: Āmol, riddles and proverbs), Raḥimiān (ed. , 1383 Š. /2004: Rāmsar). The dictionary edited by Naṣri Ašrafi (1381 Š. /2002) contains vocabulary from the dialects of ʿAbbāsābād, Āmol, Bābol, Behšahr, Katul, Kord-kuy, Nowšahr, Sāri, Qāʾem-šahr, Tonokābon, etc. (in part compared with Pahlavi)
  48. http://www.shomalnews.com/view/157617/زبان-مازنی-در-خطر-نابودی!/
  49. http://www.mazandnume.com/fullcontent/14179/چقدر-تا-انقراض-کامل-زبان-مازندرانی-باقی-مانده-است؟-/
  50. http://www.irna.ir/fa/News/82312952
  51. Ethnologue report for Talysh
  52. حبیب برجیان، گویش کومشی افتر، ۲۶۹.
  53. زبان‌های سمنانی در Ethnologue
  54. Habib Borjian. "Māzandarān: Language and People (The State of Research)." Iran & the Caucasus 8, no. 2 (2004): 289-328. http://www.jstor.org/stable/4030997.
  55. حبیب برجیان، گویش کومشی افتر، ۲–۱.
  56. جعفری دهقی، محمود؛ خلیلی پور، نازنین؛ جعفری دهقی، شیما (۱۳۹۳). زبان‌ها و گویش‌های ایرانی (گذشته و حال). تهران: مرکز دایرةالمعارف بزرگ اسلامی. ص. ۲۶۱. شابک ۹۷۸-۶۰۰-۶۳۲۶-۶۳-۴.
  57. Balochi language:History
  58. Compendium Linguarum Iranicarum, Herausgegeben von Rudiger Schmitt, p353
  59. دائرةالمعارف بزرگ اسلامی، رضایی باغ بیدی، بلوچی، ص 520
  60. [۱] [۲]
  61. مولیانی، جایگاه گرجی‌ها در تاریخ و فرهنگ و تمدن ایران، صفحات متعدد.

لینک‌های مرتبط

[ویرایش]