شیرشاه سوری
شیرشاه سوری | |||||
---|---|---|---|---|---|
سلطان پشتون | |||||
سلطان امپراتوری سور | |||||
سلطنت | ۱۵۳۷ – ۲۲ می ۱۵۴۵ | ||||
تاجگذاری | ۱۸ می ۱۵۳۸ | ||||
پیشین | همایون (امپراتور مغول) | ||||
جانشین | اسلام شاه سوری | ||||
زاده | ۱۴۷۲، یا ۱۴۸۶ ساسارام، سلطاننشین دهلی (اکنون در بیهار, هند)[۱] | ||||
درگذشته | ۲۲ می ۱۵۴۵ (سن ۷۳، یا ۵۹) کالنجر | ||||
آرامگاه | آرامگاه شیر شاه سوری، ساسارام | ||||
همسر(ان) | اوتمادون نیسا بانو بیگم رانی شاه بیگم لالبای مروار | ||||
فرزند(ان) | اسلام شاه سوری (جلال خان) عادل خان {جواد خان سوری} نواسه شیر شاه سوری | ||||
| |||||
خاندان | قصر سور، از بازماندگان قصر غور[۱] | ||||
دودمان | خاندان سور | ||||
پدر | حسن خان سور | ||||
مادر | بافنهشد |
فرید خان شیرشاه سوری (۱۴۸۶–۲۲ مه ۱۵۴۵) همچنین معروف به شیرخان، بنیانگذار امپراتوری سوری در شمال هند بود او را فاتح مغولان گورکانیانی مینامند او از تبار قوم سوری (افغان ) بود پایتخت خود را دهلی قرار داد.
او با شکست دادن گورکانیها در سال ۱۵۴۰ به قدرت رسید و در سال ۱۵۴۵ با مرگی ناگهانی درگذشت و اسلامشاه سوری جانشین او شد. گورکانیها با ظهوری دوباره دودمان سوری را شکست دادند.
پیشینه
[ویرایش]فرید خان ملقب به شیرخان نخست سرباز بود و سپس در زمان بابر در لشکر گورکانیان به درجه فرماندهی رسید و پس از آن فرماندار بیهار شد. در سال ۱۵۳۷ زمانی که همایون، پسر بابر، با سپاه خود از پایتخت دور شدهبود شیرخان وقت را مناسب دید و در ایالت بنگال دست به شورش زد و پادشاهی سوری را برپا کرد.
نصیرالدین همایون پادشاه گورکانی که پس از شکست از شیرشاه سوری به ایران پناهنده شده بود، تحت حمایت شاه طهماسب قرار گرفت و حتی به یاری او قندهار را بازپس گرفت.[۲]
شیرشاه در خلال پنج سال حکومت خود، از ۱۵۴۰ تا ۱۵۴۵، اصلاحات لشکری و کشوری گوناگونی را به مورد اجرا گذاشت و نظامنامهرسانی در هند را سازماندهی جدیدی بخشید.
نبرد با همایون
[ویرایش]رقابت میان همایون و برادرش کامرانمیرزا، سبب شد تا همایون ضعیف شود و طولی نکشید که شیرشاه و بهادرشاه آماده حمله به همایون شدند. لشکر همایون و شیرشاه در سال ۹۴۵ قمری/۱۵۳۹ میلادی در «بگزار» درگیر گشتند. همایون با لشکر ضعیف خود، ترسیده بود و نمیخواست وارد جنگ شود و ترجیح داد که با شیرشاه از در صلح وارد شود و حکومت بیهار و بنگال را واگذار کند که یکباره افغانها از پشت بر سر لشکر همایون ریختند. گورکانیها چون غافلگیر شده بودند، بنای فرار گذاشتند. خیلی از لشکریان سپاه هند یا همایون در رودخانه گنگ غرق شدند، ولی همایون توانست جان سالم ببرد و شیرشاه به منزله یک قهرمان افغانی بهشمار آمد.[۳]
همایون دوباره آماده جنگ گشت و در سال ۹۴۷ قمری/۱۵۴۰ میلادی در «قنوج» با سپاه شیرشاه درگیر شد و دوباره شکست خورد و برای نجات جان خویش، مجبور گردید تا تاجوتخت را به حریف فاتح خود واگذار نماید؛ ولی چون برادرش کامران او را به قلمرو خویش پناه نمیداد، به طرف سند گریخت و پس از آن راهی ایران گشت و به دربار شاه طهماسب پناه آورد.[۳]
نگارخانه
[ویرایش]منابع
[ویرایش]- ↑ ۱٫۰ ۱٫۱ عباس خان سروانی (۱۵۸۰). «تاریخ شیر شاهی; یا تحفت الاکبر شاهی از عباس خان سروانی. فصل اول. شرح سلطنت شیرشاه سوری». سر ح. م. الیوت. لندن: موسسه علوم انسانی پاکارد. ص. ۷۸. دریافتشده در ۴ سپتامبر ۲۰۱۰.
- ↑ بابریان: دانشنامه جهان اسلام.
- ↑ ۳٫۰ ۳٫۱ علیشاه رضوی، هدایت. تاریخ سیاسی اجتماعی بابریان هندوستان. در: مجله سخن تاریخ. تابستان ۱۳۸۷ - شماره ۳. (از صفحه ۷۴ تا ۹۳).