پرش به محتوا

فخرالدین اوحد سبزواری

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

فخرالدین اوحد مستوفی سبزواری (۷۸۷ – ۸۶۸ ه‍.ق) شاعر، منجم، خوش‌نویس اهل سبزوار در دورهٔ تیموریان بود.از خاندان آل میکالزاده نزل آباد[۱]

[۲][۳]

از خاندان مستوفیان سبزوار و از اعقاب سربداران بود.[۴] هم‌عصر سلطان حسین بایقرا و علی‌شیر نوایی بود و اشعاری در مدح آن دو سرود، اما بیشتر اشعارش در منقبت ائمهٔ شیعه است.[۵] شعر زیر در مدح علی بن موسی‌الرضا از اوست:[۶]

علّام علم دین علی بن موسی‌الرضاخضر سکندر آئین و شاه فلک جناب

با وجود ثروت و مکنت، زندگی درویشانه اختیار کرد و تا آخر عمر مجرد باقی ماند. نسبت به زنان بی‌میل بود و این شعر از اوست:[۷]

وصلِ زن هر چند باشد پیشِ مردِ کامجویروح و راحت را کفیل و عیش و عشرت را ضمان
لیک با او شمعِ صحبت درنمی‌گیرد از آنکمن سخن از آسمان می‌گویم او از ریسمان

اوحد مستوفی دیوانی مشتمل بر قصاید و غزلیات از خود بر جای گذاشت[۸] که امروزه جز دو بیت و یک قصیده اثری از آن در دست نیست. به نوشتهٔ دولتشاه سمرقندی، اوحد سبزواری کتابخانه‌ای با بیش از هزار کتاب داشت و بسیاری را خود حاشیه‌نویسی کرده بود.[۹]

به عقیدهٔ شکوفه قبادی، مصحح منظومهٔ عاشقانهٔ جمال و جلال، اوحدی مستوفی ممدوح محمد نزل‌آبادی، سرایندهٔ مثنوی، بوده‌است.[۹]

منابع

[ویرایش]
  1. "نزل‌آباد (سبزوار)". ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2022-05-22.
  2. "آل میکال". ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2023-06-23.
  3. "نزل‌آباد (سبزوار)". ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد. 2022-05-22.
  4. گراوند، مجتبی؛ نظری، داریوش؛ فرستاده، راضیه. «مقاله بررسی وضعیت اقتصادی شیعیان در شهرهای خراسان دوره تیموری». پژوهش نامه تاریخ اجتماعی و اقتصادی. ۸ (۱).
  5. «اوحد سبزواری، فخرالدین (سبزوار ۷۸۷–۸۶۸ق)». ویکیجو؛ دانشنامه آزاد پارسی. دریافت‌شده در ۱۱ فروردین ۱۴۰۰.
  6. عابدین‌پورجوشقانی، وحید؛ سمائی‌دستجردی، معصومه (۱۳۹۶). «درون‌مایه‌های شیعی در هنر عصر تیموری با تأکید بر خط و خوش-نویسی». پژوهش‌های تاریخی ایران و اسلام (۲۱): ۱۶۳–۱۸۴.
  7. مهدی یساولی (۲۳ مرداد ۱۳۹۶). «اجاق سرد ایران». ش. ۱۱۹۷. روزنامه شهروند.
  8. «اوحد سبزواری». موسسهٔ لغت‌نامهٔ دهخدا و مرکز بین‌المللی آموزش زبان فارسی. دریافت‌شده در ۱۱ فروردین ۱۴۰۰.[پیوند مرده]
  9. ۹٫۰ ۹٫۱ پورجوادی، نصرالله (۱۳۸۳). «نقد و بررسی: مثنوی جمال و جلال و سراینده آن». آینه میراث (۲۴): ۸۱–۹۱.