پرش به محتوا

لوح

از ویکی‌واژه
قدیمی‌ترین نوشته جهان، لوح سومری

فارسی

[ویرایش]

ریشه‌شناسی

[ویرایش]
  • عربی

آوایش

[ویرایش]
  • /لَوح/----/خطای اسکریپتی: تابع «template_categorize» وجود ندارد.لوح (جمع الواح)

اسم

[ویرایش]

لوح

  1. هرچه پهن باشد، تخته، چوب، و جز آن. جمع الواح.
    معمولا به صورت مشبه‌به دل، ضمیر، خاطر، حافظه، سینه، بصر.

واژه‌های مشتق شده

[ویرایش]

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  • فرهنگ بزرگ سخن