پرش به محتوا

پاییدن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

مصدر متعدی

[ویرایش]

ادامه‌دادن کاری به‌ویژه در شرایط سخت بدون تغییر دادن ارزش؛ که به مفهوم‌های زیر به کار می‌رود:

  1. دوام داشتن، ماندن:
    او همیشه بر کارهای نیک می‌پاید.
  2. نگاهبانی کردن:
    آن‌ها کشورشان را می‌پاییدند.
  3. مراقبت کردن:
    او همیشه سلامت مادرش را می‌پاید.
  4. منتظر بودن، چشم داشتن.
  5. توقف کردن.

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • فارسی

واژه‌های وابسته

[ویرایش]

فعل

[ویرایش]

پاییدن [پاییدَنْ]

  1. نگهبانی کردن. مراقبت کردن. مواظبت کردن‌.


هَمْصَدْرْهای «پاییدن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
پایید پای پایین[📍]
فعل‌های «پاییدن»
عملواژه‌های «پاییدن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️پاییدم 📤 ️پاییدی 📤 ️پایید 📤 ️پاییدیم 📤 ️پاییدید 📤 ️پاییدند 📤
آستانیک هی‌پاییدم هی‌پاییدی هی‌پایید هی‌پاییدیم هی‌پاییدید هی‌پاییدند
شروعیک تی‌پاییدم تی‌پاییدی تی‌پایید تی‌پاییدیم تی‌پاییدید تی‌پاییدند
جاریک فی‌پاییدم فی‌پاییدی فی‌پایید فی‌پاییدیم فی‌پاییدید فی‌پاییدند
فرجامیک وی‌پاییدم وی‌پاییدی وی‌پایید وی‌پاییدیم وی‌پاییدید وی‌پاییدند
پایانیک دی‌پاییدم دی‌پاییدی دی‌پایید دی‌پاییدیم دی‌پاییدید دی‌پاییدند
پیوستیک پی‌پاییدم پی‌پاییدی پی‌پایید پی‌پاییدیم پی‌پاییدید پی‌پاییدند
روالیک می‌پاییدم می‌پاییدی می‌پایید می‌پاییدیم می‌پاییدید می‌پاییدند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️پایم 📤 ️پایی 📤 ️پاید 📤 ️پاییم 📤 ️پایید 📤 ️پایند 📤
آستانیک هی‌پایم هی‌پایی هی‌پاید هی‌پاییم هی‌پایید هی‌پایند
شروعیک تی‌پایم تی‌پایی تی‌پاید تی‌پاییم تی‌پایید تی‌پایند
جاریک فی‌پایم فی‌پایی فی‌پاید فی‌پاییم فی‌پایید فی‌پایند
فرجامیک وی‌پایم وی‌پایی وی‌پاید وی‌پاییم وی‌پایید وی‌پایند
پایانیک دی‌پایم دی‌پایی دی‌پای دی‌پاییم دی‌پایید دی‌پایند
پیوستیک پی‌پایم پی‌پایی پی‌پاید پی‌پاییم پی‌پایید پی‌پایند
روالیک می‌پایم می‌پایی می‌پاید می‌پاییم می‌پایید می‌پایند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️پایینم 📤 ️پایینی 📤 ️پاییند 📤 ️پایینیم 📤 ️پایینید 📤 ️پایینند 📤
آستانیک هی‌پایینم هی‌پایینی هی‌پاییند هی‌پایینیم هی‌پایینید هی‌پایینند
شروعیک تی‌پایینم تی‌پایینی تی‌پاییند تی‌پایینیم تی‌پایینید تی‌پایینند
جاریک فی‌پایینم فی‌پایینی فی‌پاییند فی‌پایینیم فی‌پایینید فی‌پایینند
فرجامیک وی‌پایینم وی‌پایینی وی‌پاییند وی‌پایینیم وی‌پایینید وی‌پایینند
پایانیک دی‌پایینم دی‌پایینی دی‌پاییند دی‌پایینیم دی‌پایینید دی‌پایینند
پیوستیک پی‌پایینم پی‌پایینی پی‌پاییند پی‌پایینیم پی‌پایینید پی‌پایینند
روالیک می‌پایینم می‌پایینی می‌پاییند می‌پایینیم می‌پایینید می‌پایینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بپاییدم 📤 ️بپاییدی 📤 ️بپایید 📤 ️بپاییدیم 📤 ️بپاییدید 📤 ️بپاییدند 📤
شروعیک بتی‌پاییدم بتی‌پاییدی بتی‌پایید بتی‌پاییدیم بتی‌پاییدید بتی‌پاییدند
پایانیک بدی‌پاییدم بدی‌پاییدی بدی‌پایید بدی‌پاییدیم بدی‌پاییدید بدی‌پاییدند
پیوستیک بپی‌پاییدم بپی‌پاییدی بپی‌پایید بپی‌پاییدیم بپی‌پاییدید بپی‌پاییدند
روالیک بمی‌پاییدم بمی‌پاییدی بمی‌پایید بمی‌پاییدیم بمی‌پاییدید بمی‌پاییدند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بپایم 📤 ️بپایی 📤 ️بپاید 📤 ️بپاییم 📤 ️بپایید 📤 ️بپایند 📤
شروعیک بتی‌پایم بتی‌پایی بتی‌پاید بتی‌پاییم بتی‌پایید بتی‌پایند
پایانیک بدی‌پایم بدی‌پایی بدی‌پاید بدی‌پاییم بدی‌پایید بدی‌پایند
پیوستیک بپی‌پایم بپی‌پایی بپی‌پاید بپی‌پاییم بپی‌پایید بپی‌پایند
روالیک بمی‌پایم بمی‌پایی بمی‌پاید بمی‌پاییم بمی‌پایید بمی‌پایند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بپایینم 📤 ️بپایینی 📤 ️بپاییند 📤 ️بپایینیم 📤 ️بپایینید 📤 ️بپایینند 📤
شروعیک بتی‌پایینم بتی‌پایینی بتی‌پاییند بتی‌پایینیم بتی‌پایینید بتی‌پایینند
پایانیک بدی‌پایینم بدی‌پایینی بدی‌پاییند بدی‌پایینیم بدی‌پایینید بدی‌پایینند
پیوستیک بپی‌پایینم بپی‌پایینی بپی‌پاییند بپی‌پایینیم بپی‌پایینید بپی‌پایینند
روالیک بمی‌پایینم بمی‌پایینی بمی‌پاییند بمی‌پایینیم بمی‌پایینید بمی‌پایینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بپای 📤 ️بپایید 📤
نهی ️نپای 📤 ️نپایید 📤
هم‌مصدرهای «پاییدن»

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین